حکمت نهج البلاغه
وَ قَالَ ع طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ- وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ
♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥
وَ قَالَ ع طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ- وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ
تعطیلات یا فستیوال «روز مردگان» (Dia de Muertos) یک فستیوال مکزیکی است که تاریخچه آن به دوران آزتکها باز میگردد، تمدنی که تصور میکردند ارواح مردگان تنها پس از دریافت هدایا و قربانی آرامش خواهند یافت. بعد از فتح سرزمینهای کنونی مکزیک توسط اسپانیا، این سنتها با عناصری از مذهب کاتولیک ترکیب شد.
این فستیوال سه روزه در عصر روز ۳۱ اکتبر با آغاز شده و در روز سوم (۲ نوامبر) به پایان میرسد، روزی که به اعتقاد مکزیکیها با بازگشت ارواح کودکان و افراد بالغ همراه است. اگر چه این موضوع شاید چندان جلب توجه نکند، اما باید بدانید که مکزیکیها دیدگاههای خاص و گاه عجیب و غریبی نسبت به مسئله مرگ دارند.
خانوادهها در قبرستانها جمع شده، شمع روشن کرده، برای یکدیگر داستان تعریف میکنند و به مردگان خود میگویند که چقدر دلشان برای آنها تنگ شده است. فستیوال روز مردگان در مکزیک یک فستیوال منحصربفرد از لحاظ عرفانی و فرهنگی است و هر بخشی از آن معنی خاص خودش را دارد.
۸. ملکه دنیای اموات الهامبخش نماد
فستیوال روز مردگان بود
یکی از معروفترین نمادهای فستیوال «روز مردگان» اسکلت یک زن است که «La Calavera Catrina» به معنای «جمجمه زیبا» نامیده میشود. مردم محلی مجسمههایی شبیه این شخصیت ساخته و در محلها نیایش خود قرار میدهند. تصویر صورت این اسکلت معمولاً روی در فروشگاهها نقش میبندد و افراد نیز سعی میکنند صورت خود را شبیه آن آرایش نمایند.
او نماد این ایده است که مرگ اجتنابناپذیر بوده و دیر یا زود به سراغ همه ما خواهد آمد. کسی که برای اولین بار این شخصیت را خلق کرد یک هنرمند مکزیکی به نام خوزه گوادالوپ پوسادا بود. در حالی که پوسادا مدیریت مغازه چاپ روی سنگ خود را در مکزیکوسیتی بر عهده داشت با چاپ طرحهایی خاص، فساد در دولت و نابرابری اجتماعی موجود در کشور را به انتقاد میگرفت.
تیغ پیکان انتقاد او به سمت رئیس جمهور پورفیریو دیاز بود، مردی که به باور پوسادا ثروت انبوهی در ۷ دوره ریاست جمهوری خود به قیمت فقیر نگه داشتن مردم کشور اندوخته بود. اولین تصویر لاکاترینا در سال ۱۹۱۰ تولید شد که در آن وی را در حال پوشیدن لباسهایی فاخر به سبک اروپایی نشان میداد.
این تصویر هجوآمیز نشان دهنده نابودی و فساد جامعه ثروتمند مکزیک بود و همزمان علاقه رییس جمهور دیاز به فرهنگ اروپایی را به تمسخر میگرفت. نام اولیه این تصویر «La Calavera Garbancera» بود که بومیان مکزیکی را به سخره میگرفت که سعی داشتند خود را به ظاهری شبیه اروپاییان درآورند.
اما لاکاترینا ریشهای عمیقتر از این نیز دارد. پوسادا در ترسیم این شخصیت از ملکه دنیای اموات آزتکها به نام Mictecacihuatl و به معنای «بانوی سرزمین مردگان» الهام گرفته است که گفته میشود نگهبان دالانی پر از استخوان انسان بوده است. او نه تنها از روح مردگان حفاظت میکرد بلکه سفر امن آنها بین دنیاها را ممکن میساخت.
۷. محرابهای مردگان
محراب مردگان سنگ بنای فستیوال و جشن «روز مردگان» است. این مکانهای دعا و نیایش که در سراسر شهرهای و روستاهای مکزیک دیده میشوند برای دادن هدایا به ارواح مردگان مورد استفاده قرار میگیرند. ارواح با دنبال کردن مسیری از گلها و شمعهای در حال سوختن این هدایا را پیدا میکنند.
بوی تند بخور یک ترکیب شبیه عود به نام کوپال، باعث تطهیر ارواحی که به این مکانها نزدیک میشوند شده و شیطان را از آنها دور میسازد. همچنین در این محرابها غذاها و نوشیدنیهای درگذشتگان هر خانواده نیز قرار داده میشوئد. جمجمههای رنگینی که از شیرینیجات ساخته شدهاند، نان مردگان، خوراک مکزیکی تامال و انواع نوشیدنیها برای تغذیه ارواح در محرابها گذاشته میشود.
اگر چه این محرابها اغلب در خانهها ایجاد میشود، اما برخی خانوادهها ترجیح میدهند این مراسم را در قبرستانهایی که عزیزانشان در آن دفن شدهاند انجام میدهند. در جریان فستیوال مرگ، قبرستانهای مکزیک بسیار شلوغ شده و همراه با روشن کردن هزاران شمع، موسیقی نواخته میشود.
حتی در میدانهای شهر نیز محرابهای برای شخصیتهای مشهور مکزیک برپا میشود. محراب در واقع ترکیبی از سنتهای آزتکها و مذهب کاتولیک است. محراب به چندین طبق تقسیم میشود که سطوح مختلف هستی را نشان میدهد.
برخی محرابها از دو طبقه تشکیل شدهاند (بهشت و جهنم) و برخی دیگر از سه طبقه (بهشت، جهنم و عالم اموات)، اما رایجترین محرابها دارای ۷ طبقه هستند که نماد ۷ طبقهای است که روح باید برای رسیدن به دنیای اموات یا بهشت طی کند.
۶. تمیز کردن و شستن استخوان
در شهر دوردست پوموک که در جنوب شرقی مکزیک واقع شده، مردم محلی «روز مردگان» را با تمیز کردن استخوانهای بستگان درگذشته خود جشن میگیرند. مردم محلی مایا بر اساس سنتهای معمول به خاک سپرده میشوند.
بعد از ۳ سال، بقایای «تطهیر شده» آنها بیرون کشیده شده و استخوانهایی که پوشیده از خاک است با فرچه تمیز شده و پس از قرار دادن در جعبههای چوبی خاص برای قرار دادن در معرض دید آماده میشوند. در روزهای آخر پیش از «روز مردگان»، مردم شهر به قبرستان محلی رفته و مراسم تمیز کردن بقایای مردگان خود را آغاز میکنند.
کاری که در نگاه بسیاری از مردم دیگر نقاط جهان ممنوع و زشت است در اینجا با شادی و خوشحالی انجام میشود. سنگ قبرها رنگآمیزی و مقبرهها با گل و شمع تزیین میشوند. حتی برخی مردم محلی کسب و کار شستن استخوانها را راه انداختهاند و با حدود ۲ دلار دستمزد این کار را برای خانوادهها انجام میدهند.
این کار برای اینکه ارواح بدانند فراموش نشدهاند بسیار مهم است و مردمان مایا بر این باورند که شستن استخوان باعث میشود که زندگی در آرامش در دنیای دیگر تضمین شود. همچنین گفته میشود که ارواح مردگانی که استخوانهای آنان تمیز نمیشود به خیابانهای شهر بازگشته و دردسر ایجاد میکنند.
۵. سگهای بیموی مکزیکی
اگر شما نیز انیمیشن «کوکو» (Coco) که ارتباطی نزدیک با فستیوال «روز مردگان» دارد را دیده باشید بدون شک با شخصیت دانته در این انیمیشن آشنا هستید، همان سگ شاد و بازیگوش. این سگ صاحب جوان خود را در سرزمین اموات راهنمایی میکرد و در نهایت در فرار از این مخمصه به کمک او آمد.
دانته به نژادی از سگهای بیمو به نام Xoloitzcuintle تعلق دارد. این نژاد نام خود را از خدای زولوتی (Xolotl) گرفته است، خدای رعد و برق و آتش در دوران آزتکها. بر اساس افسانهها، خدایان بارها خورشید را از نو آفریده است، اما در تلاش پنجمشان این جرم کهکشانی بدون تحرک مانده بود.
همچنین در افسانهها آمده که زولوتی برای به تحرک درآوردن خورشید سعی کرد دیگر خدایان را قربانی کند. او در ادامه به سرزمین مردگان سفر کرد تا انسانهایی که در جریان چهارمین تلاش برای بازگرداندن خورشید کشته شده بودند را بازگرداند. آزتکها بر این باور بودند که خدای زولوتی مسئول خلق آنها بوده و با استفاده از استخوانهایی که در دنیای اموات وجود داشته نسل کنونی انسانها را به وجود آورده است.
او در ادامه در قالب «مسافر شب»، هر شب خورشید را در دنیای تاریک اموات راهنمایی میکرد. نماد زولوتی سر یک سگ است و بدین ترتیب این سگ خاص از انسانها محافظت کرده و ارواح آنان را در دنیای اموات راهنمایی میکند. این بدان معنا بود که آزتکها همواره این سگها را قربانی کرده و همراه مردگان دفن میکردند. امروزه این سنت از بین رفته و به جای آن مجسمههای گلی این سگها همراه مردگان دفن میشود.
۴. بریکینگ بد و مراسم سانتا مورته
لاکاترینا عموماً به عنوان نماد «روز مردگان» شناخته میشود، اما پیش از این شخصیت یک شخصیت بسیار شرور به نام سانتا مورته وجود داشت. او که با عنوان «بانوی مرگ مقدس» نیز شناخته میشود، قدیس مونثی است که پس از ورود اسپانیاییها به مکزیک و تلاش آنها برای تغییر عقاید مذهبی مردمان این منطقه ظاهر شد.
ظاهر او شبیه نمادی است که برای مرگ به کار برده میشود و در نتیجه ترکیب عقاید مذهب کاتولیک و عرفان آمریکای مرکزی شکل گرفته است. او اغلب در حالی که یک داس و یک کُره یا ترازو در دست دارد به تصویر کشیده میشود. اعتقاد به این شخصیت بسیار بحثبرانگیز بوده و کلیسای کاتولیک به شدت با آن مخالفت میکند، هر چند در سالهای اخیر اعتقاد به او افزایش یافته است.
این شخصیت مذهبی افسانهای امروزه بیش از ۱۰ میلیون پیرو دارد و پیروان او سریعترین رشد را در آمریکای شمالی و جنوبی داشتهاند. برای بسیاری از مکزیکیها این شخصیت بخش مهمی از جشن «روز مردگان» است و باورمندان به او محرابهایی را برای وی در نظر میگیرند.
اسکلت مقدس این روزها نقش مهمی در فرهنگ مواد مخدر در مکزیک ایفا میکند. به گفته نیروهای پلیس مکزیک، قاچاقچیان مواد مخدر در این کشور برای کمک گرفتن از او به منظور قاچاق امن مواد مخدر از مکزیک به ایالات متحده به درگاه این قدیس دعا میکنند. برخی از کارتلهای مواد مخدر مکزیک مانند کارتل گلف و لا فامیلیا میچواکانا حتی برای قدیس مرگ، انسانهایی را قربانی کردهاند.
در سال ۲۰۰۸، کارتل گلف گروهی از افراد یک گروه رقیب را دستگیر کرده و در برابر محراب قدیس مرگ اعدام کرد. از دیگر هدایای این گروهها به قدیس خود میتوان به سر، پوست و قلب انسان اشاره کرد.
در سریال «بریکینگ بد» نیز دو قاتلی که برای کشتن والتر وایت به ایالات متحده فرستاده میشوند، پیش از شروع کار خود در حال سینهخیز رفتن به سمت یک کلبه در آستانه ویرانی دیده میشوند و وقتی که به آنجا میرسند قربانی خود را ارائه داده و عکس هدف خود را در محراب قرار میدهند. در این سکانس الهه آنها همان مرگ مقدس است.
۳. راهنمایی ارواح
فستیوال «روز مردگان» با مهاجرت میلیونها پروانه امپراطور همراه است. هر سال در ماه اکتبر، این مخلوقات زیبا سفر خود به جنوب مکزیک را انجام میدهند. این سفر حیرتانگیز ۲.۰۰۰ مایلی ماهها به طول میانجامد. پروانههای امپراطور بسیار بزرگتر و قویتر از پروانههای معمول بوده و میتوانند تا ۸ ماه زنده بمانند.
اگر چه دانشمندان هنوز نتوانستهان راز چگونگی این مهاجرت بزرگ و طولانی را کشف کنند، اما مکزیکیها بر این باورند که همزمانی این رخداد و الگوی مهاجرت پروانههای امپراطور با فستیوال «روز مردگان» اتفاقی نیست. قبایل مازاهوا و پیورپچا بر این باورند که پروانههای امپراطور حامل ارواح بستگان مرده آنها هستند.
یک ماه پیش از شروع فستیوال سه روزه «روز مردگان»، ناقوسی در قبیله مازاهوا به صدا در میآید که پروانهها را فرا میخواند و اعضای قبیله فریاد میزنند: «مردگان بیایید». سپس کاسههایی پر از آب در بیرون از خانهها برای مسافران خسته (پروانهها) گذاشته میشود. این باور حتی بر شکل تابوت مردگان در این قبیله نیز تاثیرگذار بوده است و یک سوراخ کوچک در هر تابوت ایجاد میشود تا ارواح پروانه بتوانند از قبر بیرون بیایند.
همچنین در داخل قبر مقدار زیادی گل همیشه بهار مکزیکی قرار داده میشود و و مردم محلی بر این باورند که بوی تند این گل ارواح را به خود جذب میکند و به عنوان راهنما آنها را به سمت محرابهای تزیین شده هدایت میکنند. آزتکها بر این باور بودند که گل همیشه بهار یک ارتباط مقدس با خورشید داشته و آنها را روی جسد مردگان خود هنگام دفن کردن قرار میدادند.
آنها همچنین انسانهایی را برای خدای خورشید و جنگ (Huitzilopochtli) قربانی میکردند با این امید که از سقوط و خاموشی خورشید جلوگیری نمایند. از نگاه آزتکها خورشید نه تنها مرکزیت جهان هستی است بلکه ارواح مردگان را نیز هدایت میکند.
۲. بحران قبرستان
در مکزیکوسیتی، فستیوال «روز مردگان» در معرض خطر قرار دارد. قبرستانهای این شهر اکنون آنقدر پر شدهاند که مقامات محلی قوانینی را برای نبش قبر تدوین کردند تا جایی برای جنازههای جدید باز شود. زمانی که تاریخ انقضای یک قبر به پایان برسد، بقایای جنازه او به بستگان زنده او داده شده تا سوزانده شود.
اگر هیچ کسی برای این کار پیدا نشود، بقایای جسد زیر جسد جدیدی که در جای آن قرار میگیرد دفن خواهند شد. با بیش از ۹ میلیون جمعیت و افزایش هر ساله آن، دولت محلی اکنون در حال وضع قوانین سختگیرانهتری در مورد مدت زمان ماندن جنازهها در قبرستانهای شهر مکزیکوسیتی است.
برخی از قبرستانها حتی مجبور شدهاند اجساد را تنها یک سال پس از دفن شده بیرون آورده و بسوزانند. بدین ترتیب بسیاری از ساکنان شهر از آن بیم دارند که رواج سوزاندن بقایای اجساد به از بین رفتن سنت «روز مردگان» منتهی شود، زیرا قوانین محدود کننده مربوط به نبش قبر باعث شده که خانوادهها نتوانند هر ساله به قبرهای بستگان فوت کرده خود سر بزنند که بخشی مهم از سنت «روز مردگان» است.
۱. جنایات قبرستانی و مقبرههای ضدگلوله
در روزهای اول و دوم نوامبر هر سال که افراد برای دیدار با مردگان خود به قبرستانها میروند، سارقان دست به کار میشوند. با از کنترل خارج شدن سرقت در این روزها، برخی از مردم مکزیک ترجیح میدهند رفتن به قبرستان در جریان فستیوال «روز مردگان» را به کلی نادیده بگیرند، اتفاقی که در سالهای اخیر در قبرستان ایزتاپالاپا در شهر مکزیکوسیتی به شدت خبرساز شده است.
در سال ۲۰۰۵ تعداد افرادی که در جریان فستیوال «روز مردگان» از این قبرستان دیدن کردهاند ۳۱.۰۰۰ نفر بوده که این عدد در سال ۲۰۱۵ به ۱۲.۰۰۰ نفر کاهش یافته است. پلیس محلی در این روزها سعی دارد گشتهای متعددی را در قبرستانها انجام دهد تا در مقابل سارقان از مردم محافظت کند.
برخی فعالان اجتماعی نیز سعی کردهاند از «روز مردگان» به عنوان فرصتی برای انتقاد از جنایات خشن، درگیریهای گروههای خلافکار، تیراندازیهای جمعی و آدمربایی که در مکزیک شایع است استفاده کرده و تصاویری از این خشونتها را در محرابها نصب کنند. نکته جالب اینکه حتی روسای مرده کارتلهای مواد مخدر نیز در امان نیستند.
شهر کولیاکان در شمال غربی مکزیک خانه کارتل سینالوآ است. قبرستان این شهر محل دفن جسد بسیاری از اعضای این کارتل و خانوادههای آنان بوده و به همین دلیل مقبرههای آنان با نردههای حفاظتی، دوربین و شیشههای ضدگلوله محافظت میشوند. این سازههای بسیار خاص که هر کدام بیش از ۵۰۰.۰۰۰ دلار هزینه دارند، دارای تلویزیون، سیستم تهویه مطبوع و گرانقیمتترین مشروبات الکلی هستند.
منبع: listverse
در حالی که دانشمندان در حال مطالعه فضا هستند، ما چیزهایی که درست مقابل چشممان هستند را هم نمیبینیم. میتوانید تصور کنید که حتی غذایی که میخوریم هم یک جهان دیگر را در خودش پنهان کرده است؟ ما نمیتوانیم این جهان پنهان را با چشم ببینیم، اما زیر میکروسکوپ واقعا دیدنی هستند.
عشق فقط تعریف کردن از یکدیگر، گل و شعر و موسیقی نیست، عشق کار سختی است که نیاز به تلاش هر دو طرف دارد. گاهی اوقات کاری که میکنیم بیشتر از جملات عاشقانه، عشق ما را نشان میدهند. در اینجا چند داستان کوتاه عاشقانه و زیبای واقعی میخوانید.
منبع: brightside
تا به حال به این فکر کردهاید که ما انسانها چقدر از منابع این سیاره را در طول عمرمان مصرف میکنیم؟ ما منابع را سریعتر از زمانی که زمین برای جایگزین کردن آنها نیاز دارد مصرف میکنیم و اگر همه مردم جهان مثل کشورهای توسعه یافته زندگی میکردند، به حداقل ۴ زمین دیگر نیاز بود تا نیازها و خواستههایمان را برطرف کند. در این مطلب حقایق جالب و هشداردهندهای درباره آسیبهایمان به زمین مشاهده میکنید که امیدواریم رفتارمان را نسبت به محیط زیست تغییر دهد.
زبالهای که تولید میکنیم
در طول عمرمان چقدر زباله تولید میکنیم؟ اعداد و ارقام زیر درباره زبالهها واقعا هشداردهنده هستند:
در حال حاضر هیچ آماری درباره زباله کل جهان وجود ندارد. اما اگر فرض کنیم آمریکا ۴درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهد، زباله تولیدی این سیاره ۴ تا ۵میلیارد تن در سال است.
چقدر طول میکشد همه زبالهها تجزیه شوند؟
بیشتر زبالههایی که تولید میکنیم به محلهای دفن زباله برده میشوند که دومین منبع بزرگ تولید گاز متان در جهان هستند. مقدار گاز متان منتشر شده از آنها به مرور زمان بیشتر و برای محیط زیست خطرناکتر میشود. چون متان ۲۵ برابر کربن دیاکسید گرما را در اتمسفر زمین به دام میاندازد؛ بنابراین سوال اینجاست: بعد از دور ریختن زبالهها، چقدر طول میکشد آنها تجزیه شوند؟
زبالههای پلاستیکی
پلاستیک محصول بسیار رایجی است که هر روز از آن استفاده میکنیم، اما مشکل بزرگی برای محیط زیست به حساب میآید. ما هر سال حدود ۱.۶ میلیون بشکه نفت فقط برای تولید بطریهای پلاستیکی استفاده میکنیم. علاوه بر این زبالههای پلاستیکی یکی از بدترین انواع زباله هستند، چون دیر تجزیه میشوند. به طور کلی حدود ۱۰۰۰ سال طول میکشد تا پلاستیک تجزیه شود.
پوشکهای یکبار مصرف
هر سال حدود ۲۰میلیارد پوشک یکبار مصرف دور ریخته میشود. تجزیه پوشکها حدود ۲۵۰-۵۰۰ سال طول میکشد. علاوه بر این آنها ۲درصد زباله جامد اروپا را تشکیل میدهند. یک نوزاد معمولی قبل از اینکه رفتن به توالت را یاد بگیرد حدود ۶۰۰۰ پوشک استفاده میکند، یعنی حدود ۲ تن زباله! در حال حاضر برنامه زیست محیطی بازیافت پوشک برای مبارزه با این معضل مطرح شده است.
قوطیهای آلومینیومی
هر روز حدود ۱۲۰۰۰۰ قوطی آلومینیومی در آمریکا بازیافت میشود. زبالههای فلزی که در یک دوره سه ماهه تولید میشود برای ساخت یک شهر کافی هستند. علاوه بر این حدود ۸۰-۲۰۰ سال طول میکشد تا آلومینیوم تجزیه شود.
شیشه
بازیافت شیشه بسیار رایج است و بسیاری از کشورها این کار را انجام میدهند. استفاده از شیشههای بازیافتی مقرون به صرفهتر است. به طور کلی بازیافت شیشه آسان است و با شکستن شیشهها و ذوب کردن آنها انجام میشود. با این حال بسیاری از زبالههای شیشهای دفن میشوند و میلیونها سال طول میکشد تا تجزیه شوند. شیشههای بازیافتی را میتوان چند بار استفاده کرد و در این فرآیند زباله بسیار کمی تولید میشود.
زباله کاغذی
محصولات کاغذی از نظر حجم بیشترین فضا را در محلهای دفن زباله اشغال میکنند. تجزیه آنها ۲-۶ هفته طول میکشد که بسیار سریعتر از سایر مواد است. با این حال به دلیل حجم زیاد زباله کاغذی که تولید میکنیم اگر آنها را بازیافت کنیم، فضای زیادی صرفه جویی میشود. علاوه بر این مصرف انرژی و منابع طبیعی را کاهش میدهد.
مواد غذایی
مواد غذایی از نظر وزن، سنگینترین زبالهها هستند. زمان لازم برای تجزیه آنها به نوع ماده غذایی بستگی دارد. مثلا تجزیه پوست لیمو ۶ ماه و تجزیه پوست موز ۴ هفته طول میکشد. علاوه بر این برای بازیافت آنها نیاز به فضا و دسته بندی مناسب براساس زمان تجزیه است.
در اینجا رایجترین چیزهایی که در مقادیر زیاد در محلهای دفن زباله یافت میشوند و زمان لازم برای تجزیه آنها را مشاهده میکنید:
ورق فویل زیست تخریب پذیر نیست.
پشم ۱-۵ سال
ته سیگار: ۱۰-۱۲ سال
کفی پلاستیکی کفش: ۵۰-۸۰ سال
لیوان پلاستیکی: ۵۰ سال
کفش چرمی: ۲۵-۴۰ سال
پاکت شیر: ۵ سال
یونولیت زیست تخریب پذیر نیست.
قوطی حلبی: ۵۰ سال
باتری: ۱۰۰ سال
نوار بهداشتی: ۵۰۰-۸۰۰ سال
نظر شما درباره زباله، بازیافت و محیط زیست چیست و در این باره چه میکنید؟ آیا راهکاری دارید که با بقیه در میان بگذارید؟
منبع: brightside
استونی کشوری در دریای بالتیک است که ۱.۳میلیون نفر جمعیت دارد. علیرغم جمعیت کمش، این کشور یکی از پیشرفتهترین کشورهای دنیاست. مثلا برای شرکت در انتخابات این کشور نیازی نیست از خانه خارج شوید. حقایق جالب دیگری در این مطلب میخوانید که نشان میدهد چرا استونی یک کشور واقعی از آینده است.
برنامه نویسی در مدرسه
استونی در سال ۲۰۱۲ پروژهای برای آموزش برنامه نویسی کامپیوتری از کلاس اول تا دوازدهم را آغاز کرد. بیست مدرسه در این پروژه شرکت کردند. بچهها از ۶ سالگی ریاضی و منطق را یاد میگیرند تا از دانش خود در محیط برنامه نویسی استفاده کنند.
پاسپورتهای الکترونیکی
از سال ۲۰۰۲ استونی شروع به توزیع کارتهای شناسایی الکترونیکی کرد که هویت اشخاص را هم در محیط واقعی هم دیجیتالی مشخص میکنند. اطلاعاتی درباره شهروند و امضای الکترونیکی او که از نظر قانونی معادل امضای دستی است در این کارت شناسایی الکترونیکی وجود دارد. میتوان اسناد مختلف دیگری هم به کارت اضافه کرد. این کارت هنگام سفر در اتحادیه اروپا به عنوان پاسپورت عمل میکند.
رای دادن از خانه
از سال ۲۰۰۵ شهروندان استونی میتوانند با استفاده از اینترنت و امضای الکترونیکی خود در انتخابات شرکت کنند. استونی اولین کشوری بود که سیستم رای دهی الکترونیکی را برای انتخابات پارلمانی ۲۰۰۷ تاسیس کرد. در انتخابات پارلمانی اروپا ۳۱درصد از مردم استونی با این سیستم رای دادند.
حمل و نقل عمومی رایگان
در سال ۲۰۱۳ تالین اولین شهر جهان شد که حمل و نقل عمومی را برای همه رایگان کرد. مسئولین با این راه حل قصد داشتند شهروندان را از اتومبیل هایشان به اتوبوسها و واگنهای برقی بکشند. قبل از این کار یک رفراندوم برگزار شد و سه چهارم جمعیت شهر به حمل و نقل عمومی رایگان رای دادند. یک سال بعد مسئولین اعلام کردند این طرح، ترافیک خیابانهای اصلی را به میزان چشمگیری کاهش داده است.
کشور استارتاپها
براساس اطلاعات اخیر استونی رتبه سوم بیشترین سرانه استارتاپ در اروپا را به دست آورده است. ۳۱ استارتاپ به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر وجود دارد. این کشور شرایط مطلوبی برای استارتاپها ایجاد کرده است. ثبت نام کسب و کار جدید تنها ۱۵ دقیقه طول میکشد و هیچ مالیات بر درآمدی بر سودانباشته شرکت وجود ندارد.
اینترنت همه جا در دسترس است
میتوانید تصور کنید در اعماق جنگل هم به اینترنت دسترسی داشته باشید؟ در استونی چنین چیزی ممکن است. در بیشتر هتلها و اماکن عمومی مثل پارکها، کافهها، کوچهها، رستورانها، ایستگاهها، فرودگاهها و حتی سواحل به وای فای رایگان دسترسی دارید.
همه میتوانند ساکن استونی باشند
همه میتوانند به راحتی ساکن الکترونیکی استونی شوند که فرصتی فراهم میکند بدون بازدید از این کشور کسب و کار خود را راه بیندازید، شرکتتان را هنگام سفر مدیریت کنید، اسناد را امضا کنید و مالیات را اظهار کنید. کافیست درخواست آنلاین بدهید. اقامت الکترونیکی به ویژه برای کارآفرینان و بازرگانان مفید است، چون فقط باید برای داراییهای خارج شده از کشور مالیات بپردازند.
به لطف تکنولوژی زمان زیادی صرفه جویی میشود
این روزها، ۴۰۰۰ نوع خدمات به صورت الکترونیکی در استونی در دسترس است. در عرض ۲۰ دقیقه هر شهروند استونی میتواند یک شرکت جدید با کارت شناسایی خود باز کند و به لطف این سیستم، مردم نیازی به انتظار در صف، کاغذ بازی، گرفتن مهر و امضا ندارند. آنها میتوانند زمان صرفه جویی شده خود را با خانواده و عزیزانشان بگذرانند.
منبع: brightside
کتابهای فارسی مدرسه، یکی از اولین راههای آشنایی دانشآموزان با شعر و داستان و به طور کلی ادبیات فارسی هستند. دانشآموزان دهههای ۵۰، ۶۰، ۷۰ و اوایل ۸۰ در کتابهای درسیشان علاوه بر اشعار و متنهایی از ادبیات کلاسیک و معاصر، با داستانهایی خاطرهانگیز و شخصیتهایی محبوب و دوستداشتنی مواجه بودند که حال برایشان تبدیل به نوستالژی شدهاست.
داستانهایی مانند «تصمیم کبری»، «کوکب خانم»، «حسنک کجایی» و.... امروز قرار است به مناسبت هفته کتاب، از عبدالرحمن صفارپور، خالق داستان «تصمیم کبری» که سالها در کتاب فارسی دوم دبستان جا خوش کرده بود، تجلیل شود. به همین مناسبت به سراغ داستانهای نوستالژیک کتابهای دبستان و نویسندگانشان رفتهایم.
تصمیم کبری
«روزی مادر کبری به او گفت: کبری جان! برو کتاب داستانت را بیاور و برایم بخوان». این شروع یکی از داستانهای خاطرهانگیز کتابهای درسی است؛ داستان دختری به نام کبری که وقتی با کتاب خیس و بارانخوردهاش روبهرو میشود، تصمیم میگیرد منظم باشد.
این داستانِ نوستالژی را عبدالرحمن صفارپور نوشته است؛ نویسندهای که سالها مؤلف کتابهای آموزشی بوده و بیش از ۲۰۰ عنوان کتاب دارد. بیشتر آثار صفارپور در انتشارات مدرسه به چاپ رسیده است. داستان «تصمیم کبری» سرانجام بعد از سالها، در دهه ۸۰ از کتابهای درسی حذف شد.
خانواده آقای هاشمی
ماجراهای خانواده آقای هاشمی یکی دیگر از داستانهای محبوب کتابهای درسیِ دانشآموزانِ سالهای گذشته بود که استثنائاً در کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان گنجانده شده بود.
این کتاب از ابتدا تا انتها ماجرای یک خانواده پنج نفره را که پدرشان کارمند اداره پست بود و از کازرون به نیشابور منتقل شده بود، روایت میکرد. کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان توسط غلامعلی حداد عادل به نگارش درآمد و در نهایت با تغییر این کتاب در سال ۹۴، داستان خانواده آقای هاشمی هم حذف شد.
کوکب خانم
«کوکب خانم، مادر عباس زن پاکیزه و باسلیقهای است. او سطل شیر را همیشه در جای خنک نگاه میدارد. روی سطل پارچهای میاندازد تا گرد و خاک برآن ننشیند و پاکیزه بماند».
اینها جملات آغازین یکی از محبوبترین داستانهای فارسی است که در سال ۱۳۵۷ وارد کتاب فارسی دوم دبستان شد؛ داستان زن پاکیزه و باسلیقه و مهماننوازی به نام کوکب خانم که به خوبی از عهده پذیرایی از مهمانانِ سرزدهاش برآمد. این داستانِ دوستداشتنی را که تا دهه ۹۰ در کتابهای فارسی دبستان بود، محمدرضا انتظاریان نوشته است.
حسنک کجایی
«دیر وقت بود. خورشید به نوک کوههای مغرب نزدیک میشد، اما از حسنک خبری نبود. گاو قهوهای رنگ سرش را از آخور بلند کرد و صدا کرد: «ما... ما... ما...». یعنی من گرسنهام، حسنک کجایی»؟ داستانِ مشهور و خاطرهانگیز «حسنک کجایی» توسط محمد پرنیان در سال ۱۳۴۹ نوشته و بعدها خلاصه آن وارد کتابهای درسی دبستان شد.
تصویرگری این داستان را هم پرویز کلانتری، طراح و نقاش برجسته ایرانی بر عهده داشت. بعدها در سال ۱۳۸۷ حسن وارسته بر اساس این داستان نمایش نامهای را نوشت و روی صحنه برد. «حسنک کجایی» تا اواخر دهه ۸۰ مهمان کتاب فارسی دوم دبستان بود و در دهه ۹۰ از کتابها حذف شد و برای همیشه به خاطرهها پیوست.
چوپان دروغگو
«چوپانی گاه گاه بیسبب فریاد میکرد: گرگ آمد! گرگ آمد! مردم برای نجات دادن چوپان و گوسفندان به سوی او میدویدند، اما چوپان میخندید و مردم میفهمیدند که دروغ گفته است».
دانشآموزانِ قدیم محال است که شخصیت چوپان دروغگو و داستانش را فراموش کنند؛ چوپانی که عاقبت نتیجه دروغگوییاش را دید و پشیمانیاش سودی نداشت.
جالب است بدانید اصل این داستان در افسانههای یونان باستان آمده است که با الهام از روایت هانری ریشه، شاعر فرانسوی قرن ۱۸ میلادی به فارسی ترجمه شد و در کتاب فارسی دوم دبستانی جا گرفت.
دهقان فداکار
«در آن شب سرد و تاریک، نور لرزان فانوس کوچکی راه او را روشن میکرد. دهی که ریزعلی در آن زندگی میکرد، نزدیک راهآهن بود». اَزبرعلی خواجوی مشهور به ریزعلی خواجوی یکی از شخصیتهای محبوب و واقعی بود که داستانِ فداکاری مثالزدنیاش در کتاب فارسی سوم دبستان آمده بود.
در روز ۱۶ آبان سال ۱۳۴۰ روزنامه اطلاعات با تیتر «یک واقعه حیرتآور در راهآهن تبریز» از فداکاری مردی خبر داد که سه روز پیش از آن جان مسافران قطار تبریز- تهران را از مرگ نجات داده بود. داستانِ این فداکاری که تا سالها در کتابهای درسی جا داشت، برای چند سالی از کتابها حذف شد و دوباره با تغییراتی در تصویرسازی به کتابها برگشت.
وَ قَالَ ع لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ قال الرضي- و هذا من المعاني العجيبة الشريفة- و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه- إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة- و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه- مراجعة فكره و مماخضة رأيه- فكأن لسان العاقل تابع لقلبه- و كأن قلب الأحمق تابع للسانه-
ما در مورد از خودگذشتگیهای باورنکردنی و عشق مادران آن قدر شنیده ایم که گاهی فراموش میکنیم پدر هم به همان اندازه در زندگی کودک نقش و اهمیت دارد. یکی از حسابهای اینستاگرام با انتشارتصاویری از پدران، تاثیر و عشق آنها را در کودکانشان به نمایش گذاشته و یاد آنها را گرامی میدارد. هدف او نه تنها به نمایش گذاشتن زیبایی عشق پدرانه، بلکه تشویق همه پدران به درگیر شدن در زندگی کودکانشان از همان ابتدای زندگی است.
استفان فورستر، دوازده سال اخیر را دور دنیا سفر کرده و از زیبایی طبیعی برخی از دورافتادهترین مناطق آن از تپههای شنی و بیابانها گرفته تا رودخانه ها، دریاچهها و سواحل عکاسی کرده است. او به زیباترین مقاصد سفر کرده، اما همانطور که خودش میگوید به دنبال چیزی بیش از یک منظره زیباست، او چشمگیرترین و کمیابترین شرایط آب و هوایی و لحظهها را جستجو میکند و میگوید: «بدترین چیزی که میتوانم تصورش را کنم یک آسمان آبی صاف است. وقتی این اتفاق میافتد دوربینم را کنار میگذارم. من عاشق مناطقی مثل گرینلند، نروژ، پاتاگونا، آلتی پلانو، هیمالیا و البته ایسلند هستم.» برخی از تصاویر زیبای او را در این مطلب مشاهده میکنید.
بازارهای شناور که در آن همه چیز روی قایق فروخته میشود یکی از جاذبههای تجاری در میان کشورهای جنوب شرقی آسیا مثل تایلند، اندونزی و ویتنام است. این بازارها از زمانی به وجود آمدند که حمل و نقل آبی نقش مهمی در زندگی روزمره بازی میکرد.
این کشورها در آب و هوای گرمسیری قرار دارند و قبل از اینکه توسط انسان توسعه داده شوند، جنگلهای انبوه بودند. اولین مکانهایی که مورد سکونت قرار گرفتند کنار رودخانهها بودند و مردمی که آنجا زندگی میکردند به جای عبور از میان جنگلهای متراکم، از قایق به عنوان روش اصلی سفرشان استفاده میکردند. اگرچه این منطقه اکنون توسعه یافته و درحال حاضر شبکهای از جادهها، شهرها را به هم متصل میکند، اما هنوز هم قایقها برای حمل و نقل و تجارت در امتداد آبراهها به ویژه توسط کشاورزان استفاده میشوند.
بازارهای شناور جاذبه توریستی نیز به شمار میروند. مشهورترین بازار شناور در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی بانکوک قرار دارد و با صدها فروشنده و خریدار که در قایقهای کوچکشان به خرید و فروش محصولات کشاورزی و غذای محلی میپردازند پر شده است. بازار صبح زود باز میشود و یک ساعت قبل از ظهر بسته میشود. تصاویری از بازارهای شناور در کشورهای مختلف را در این مطلب مشاهده میکنید.
وَ قَالَ ع لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع- يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً- لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ- إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ- وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ- يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ- فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ- وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ- فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ- وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ- وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ- فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ
آنچه از نظر برخی موجودات کوچک است، برای برخی دیگر بسیار بزرگ به نظر میرسد. برای انسان «کوچک» میتواند هرچیزی به اندازه سلول که نمیتوانیم آن را با چشم ببینیم باشد تا نسخههای مینیاتوری اشیای بزرگ که با دستمان خلق میکنیم. در این مطلب کوچکترین چیزهای جهان را که در این دو تعریف قرار میگیرند، مشاهده میکنید و شاید باور نکنید واقعی باشند.
کوچکترین تفنگ
تفنگ C ۱ ST به اندازه یک کلید است، اما واقعا میتواند گلولههای ریزی را با سرعت ۴۳۵ کیلومتر بر ساعت شلیک کند. این اسلحه اولین بار در سال ۲۰۰۵ ساخته شده و در آمریکا غیرقانونی است. قیمت آن ۶۲۰۰ دلار است.
کوچکترین بدنساز
«آدیتا دو» از هند تنها ۸۴ سانتیمتر قد و ۹.۵ کیلوگرم وزن و رکورد کوچکترین بدنساز جهان را داشت. او تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۲ این رکورد را حفظ کرد.
کوچکترین مارمولک
مارمولک کوتوله «Jaragua Sphaero» کوچکترین مارمولک جهان است که معمولا در پارک ملی جاراگوا در جمهوری دومینیکن یافت میشود. این نوع مارمولک در سال ۲۰۰۱ کشف شد و به عنوان یک گونه در معرض انقراض معرفی شد. طول این مارمولک ۱.۵ تا ۲ سانتیمتر است.
کوچکترین خودرو
وزن این اتومبیل تنها ۶۸ کیلوگرم است و کوچکترین خودرویی است که تاکنون برای استفاده خیابانی تایید شده است. «Peel ۵۰» در دهه ۱۹۶۰ ساخته شده و اکنون خودروی کمیابی است که ۱۷۰ هزار دلار قیمت دارد.
کوچکترین اسب
وزن «انیشتین» از یک نوزاد هم کمتر است و کوچکترین اسب جهان است که مبتلا به دوارفیسم (کوتولگی) نیست. این اسب کوچک در سال ۲۰۱۰ به دنیا آمده و کاملا بالغ است، اما ۶۰ سانتیمتر ارتفاع دارد.
کوچکترین شهر
«بری دروموند» تنها سکنه شهر کاس در نیوزیلند است. البته او به ندرت تنها میماند، چون گردشگران کنجکاو دائما از این شهر دیدن میکنند. به همین دلیل دروموند یک زمین گلف کوچک و بولینگ ساخته تا گردشگران بیشتری جذب کند و از تنهایی درآید.
کوچکترین قوری
کوچکترین قوری جهان توسط «وو رویشن» ساخته شده و تنها ۱.۴ گرم وزن دارد. این قوری سرامیکی در سال ۲۰۰۷ ساخته و در موزههای مختلف چین نمایش داده شده است.
کوچکترین زندان
زندان سارک در جزایر شنل بین انگلستان و فرانسه، در سال ۱۸۴۱ به عنوان یک مدرسه دخترانه ساخته شد و در سال ۱۸۵۶ به زندان تبدیل شد. از آن زمان به تامین امنیت سربازان در جنگهای مختلف کمک کرده و اکنون برای نگهداری کارگران فصلی استفاده میشود.
کوچکترین میمون
مارموزت کوتوله بومی جنگلهای گرمسیری آمریکای جنوبی است و تنها ۱۱۰ گرم وزن دارد. این حیوانات در سالهای اخیر از شیوع بیماری رنج میبرند به همین دلیل در معرض خطر قرار دارند.
کوچکترین خدمات پستی
کوچکترین خدمات پستی جهان در سانفرانسیسکو در سال ۲۰۰۸ و توسط «لی ردموند» تاسیس شده و نامههای شما را قبل از ارسال مینیاتوری میکند. آنها میتوانند نامهها را به چند زبان ترجمه کنند و حتی هدایای کوچکی همراه با نامه بفرستند.
کوچکترین جانور مهرهدار
محققان پاپوا گینه نو در سال ۲۰۱۲ قورباغهای به اندازه ۷ میلیمتر کشف کردند که کوچکترین مهرهدار جهان به حساب میآید. نام این قورباغه «Paedophryne amauensis» است و صدایی شبیه حشرات دارد.
کوچکترین خانه
کوچکترین خانه جهان لقبی است که به یک خانه سیار سبز داده اند و میتوانید آن را با قیمت شبی ۵۵ دلار اجاره کنید. این خانه متحرک است و مجهز به اجاق گاز و توالت است، اما برق ندارد.
کوچکترین سگ
یک چیواوای ماده به نام میلی از پورتو ریکو در سال ۲۰۱۱ به دنیا آمد که ۹.۶۵ سانتیمتر قد دارد و به عنوان کوچکترین سگ جهان ثبت شده است.
کوچکترین پارک
پارک میل اندز در پورتلند، کوچکترین پارک جهان است که قطر آن به سختی به ۶۰ سانتیمتر میرسد. این پارک توسط «دیک فاگان» ساخته شد. او دید تیربرقی که بیرون محل کارش بود، برداشته شده و، چون چیزی جایگزین آن نشده، علف هرز به جای آن سبز شده است. فاگان چند گل جای تیربرق کاشت. زمانی این پارک یک استخر، مجسمه و حتی چرخ و فلک مینیاتوری هم داشت.
کوچکترین ماهی
این ماهیها اخیرا در اندونزی کشف شده و ۷.۹ میلی متر طول دارند. آنها در آبهای شور زندگی میکنند و بدن شفافی دارند. این گونه به دلیل آتش سوزی و جنگلزدایی در زیستگاهشان در معرض خطر قرار دارند.
کوچکترین مرد
«چاندرا بهادر دانگی» از نپال ۴۸.۲۶ سانتیمتر قد داشته و به عنوان کوچکترین مرد در کتاب رکوردهای گینس ثبت شده است. او در سال ۲۰۱۵ و در ۷۵ سالگی درگذشت. بعد از آن این عنوان به «خاگندرا تاپا ماگار» از نپال تعلق گرفت که ۶۶ سانتیمتر بود.
کوچکترین ایستگاه پلیس
این ایستگاه پلیس در فلوریدا یک باجه تلفن و کوچکترین ایستگاه پلیس جهان است. این ایستگاه در سال ۱۹۶۳ ساخته شد تا شهروندان را از استفاده از باجه تلفنهای پلیس برای تماسهای راه دور باز دارد و افسران را از خیس شدن هنگام تماس در باران حفظ کند. اما تاثیر چندانی نداشت.
کوچکترین نوزاد
در سال ۲۰۱۶ یک دختربچه در هفته ۲۶ام بارداری، در ویتن آلمان به دنیا آمد و کوچکترین نوزاد نارس جهان شد که زنده مانده است. این نوزاد ۲۱.۸۴ سانتیمتر قد و ۲۲۰ گرم وزن داشت و ۹ ماه بعد از تولدش به اندازه یک نوزاد سالم عادی شد.
کوچکترین اثرهنری
«ویلارد ویگان» مبتلا به خوانش پریشی و سایر اختلالات یادگیری در مدرسه پیشرفتی نداشت، اما جایگاه خود را به عنوان استاد آثار هنری مینیاتوری که به سختی با چشم دیده میشود، پیدا کرد. او زیر میکروسکوپ کار میکند تا همه جزئیات را اجرا کند. اثر نهایی او در سوراخ سوزن جا میشود.
کوچکترین خرس تدی
«چریل موس» از آفریقای جنوبی در سال ۲۰۰۶ کوچکترین خرس تدی جهان را ساخت. این خرس ۴.۵ میلیمتر است و روی ناخن انسان جا میشود. این خرس اکنون در موزه خرس تدی در کره جنوبی قرار دارد.
کوچکترین ارگانیسم زنده
باکتری انگلی «Mycoplasma Genitalium» که در اندامهای تناسلی و تنفسی نخستی سانان زندگی میکند کوچکترین موجود زنده است که قادر به رشد و تولیدمثل مستقل است.
کوچکترین ارگانیسم غیر زنده
اگرچه هنوز بین اینکه چه چیزهایی «زنده» و چه چیزهایی «غیرزنده» هستند بحث است، اما بیشتر زیست شناسان ویروس را در دسته موجودات زنده قرار نمیدهند، چون نمیتوانند خودشان تولیدمثل یا سوخت و ساز کنند. اما ویروس میتواند کوچکتر از هر موجود زندهای از جمه باکتریها باشد. کوچکترین ویروس «Porcine circovirus» است که تنها ۱۷ نانومتر طول دارد.
کوچکترین چیزی که با میکروسکوپ دیده
میشود
کوچکترین اشیای قابل مشاهده برای چشم انسان حدود ۱ میلیمتر هستند. یعنی تحت شرایط مناسب، میتوانید یک آمیب پروتئوس یا حتی تخمک انسان را ببینید. البته برای دیدن این چیزهای ریز گاهی کمک میکروسکوپ لازم است، اما هرچه میکروسکوپ قویتر باشد به انسان کمک میکند چیزهای کوچکتری مثل ویروس یا داخل سلولها را ببیند.
منبع: list25
آدمها دو دسته اند؛ دستهای که دوست دارند به چیزهایی که با آن آشنا هستند بچسبند، همان غذاهای همیشگی را از همان جاهای همیشگی سفارش دهند و دستهای دیگر که عاشق ماجراجویی و امتحان کردن چیزها و غذاهای جدید هستند. گاهی اوقات این ماجراجویی به چیزهای عجیب و ترسناکی ختم میشود. در این مطلب حیوانات زندهای را در بشقاب برخی از این افراد مشاهده میکنید که قرار است خورده شوند:
سان ژی ار (San Zhi Er)
بیشتر ما وقتی موشی در رستوران ببینیم سریع میدویم و با مرکز بهداشت تماس میگیریم، اما برخی افراد نسبت به موش درون رستوران این احساس را ندارند. اصلا آنها دقیقا به خاطر همین موشها به رستوران رفته اند. اگرچه این یک غذای معمولی نیست، اما برخی از ساکنان استان گواندونگ (Guangdong) چین از خوردن بچه موشها لذت میبرند. «سان ژی ار» به معنای «سه جیغ» غذایی است که بچه موشها را زنده زنده و همراه با سس میل میکنند. دلیل نامگذاری این غذا سه جیغ بچه موشها در این غذاست: اولین جیغ وقتی گرفته میشوند، دومین جیغ وقتی در سس قرار داده میشوند و سومین جیغ وقتی هنگام خوردن گاز گرفته میشوند.
سوپ ماهی زنده
اگر بچه موش دوست ندارید نگران نباشید. حیوانات دیگری هم هستند که میتوانید به آنها سس بزنید و زنده زنده بخورید. گزینه دیگر که آسانتر هم تهیه میشود و برای مناسبتهای خاص بهتر است یک سطل ماهی زنده و یک کاسه سوپ است. این روش سال گذشته جنجال به پا کرد، زمانی که ویدئویی از جنوب چین منتشر شد که در آن چند نفر در کنار یک کاسه سوپ نشسته بودند و با استفاده از چاپستیک یک ماهی زنده را از سطل در میآوردند و داخل سوپ میانداختند و میخوردند.
میمون
ممکن است به میمون به چشم یک منبع غذایی نگاه نکنید، اما برای بسیاری از افراد جهان، خوردن میمون مثل خوردن مرغ عادی است. بیشتر این افراد مثل کسانی که در جنگلهای آمازون زندگی میکنند، در جوامع جنگل زندگی میکنند و میمون مثل هر حیوان دیگری برایشان عادی است. اما حتی اگر خوردن میمون به نظرتان مشکلی نداشته باشد قطعا با خوردن میمون زنده مشکل دارید. ماکاکها که نوعی میمون رایج در کامبوج هستند و کمترین سطح حفاظتی و نگرانی را دارند یکی از حیواناتی هستند که زنده خورده میشوند. اما وحشتناکترین بخش ماجرا این است که مغز آنها را در حالی که حیوان هنوز زنده است از جمجمه خارج کرده و میخورند.
مغز این میمون یکی از غذاهای کامبوجی است که هرچه تازهتر باشد بهتر است. به همین دلیل آنها را میبندند یا به آنها مخدر تزریق میکنند و سپس قسمت بالای سرشان را میبرند. آنها میمون را زیر میز مخصوص خوردن سر میمون که سوراخ شده قرار میدهند و سر میمون به عنوان کاسهای از مغز میمون عمل میکند. علاوه بر این که این روش تازه بودن آن را تضمین میکند، آنها معتقدند که ترس باعث میشود گوشت حیوان طعم بهتری داشته باشد.
میگو
انواع مختلف میگوی زنده یکی دیگر از غذاهایی است که میتوانید در ژاپن، چین و بخشهایی از آمریکا سفارش دهید. این غذا بعد از بریدن سر میگو مستقیما و در حالیکه بدن و سر آن هنوز حرکت میکنند خورده میشوند. سپس دوباره سرها را به آشپزخانه میبرند و این بار سرخ میکنند و دوباره میخورند.
ساشیمی خرچنگ
باوجود همه شواهدی که از تنوع غذاهای بی رحمانه در سراسر جهان دیدیم، خرچنگ یکی از مشهورترین غذاهای بحث برانگیز در جوامع غربی باقی مانده است. ساشیمی یکی از غذاهای ژاپنی است که در آن گوشت یا ماهی تا حد امکان تازه، به قطعات نازک بریده شده، خام و در حالی که هنوز حرکت میکند خورده میشود.
سوسک
با رشد سریع جمعیت جهان ممکن است مجبور شویم به خوردن حشرات روی بیاوریم تا نیازهای غذایی خود را برطرف کنیم. در حال حاضر انواع خاصی از حشرات در برخی کشورها یک میان وعده معمولی به حساب میآیند. اما در حالی که حشرات پخته شده ممکن است برای برخی افراد منبع خوب پروتئین به حساب بیایند، برای برخی دیگر خوردن سوسکهای زنده منبع خوبی از مار پیتون به حساب میآید. در سال ۲۰۱۲ بیش از ۳۰ نفر در مسابقه خوردن سوسک در فلوریدا شرکت کردند و به برنده مسابقه یک مار پیتون جایزه داده شد. متاسفانه این رقابت خوب پیش نرفت، زیرا یک شرکت کننده ۳۲ ساله که دهها سوسک خورده بود جان خود را از دست داد.
خفاش
روباه پرنده ماریانا گونهای از خفاش میوه خوار است که در جزایر ماریانا یافت میشود. اگرچه زمانی تعداد آن به ۶۰هزار عدد میرسید، اما جمعیت آنها بعد از چندین دهه شکار توسط انسانها به چند صد عدد کاهش یافته است. هزاران خفاشی که در این جزیره زندگی میکردند منبع غذای مناسبی برای انسانها و حیوانات به شمار میرفتند. معمولا آنها را در موقعیتهای خاص سرو میکردند. در یکی از این غذاها، خفاش شسته و سپس در یک ظرف آبجوش انداخته میشد. سپس در یک کاسه شیر نارگیل انداخته و همه قسمت هایش به جز استخوان و دندانها خورده میشد.
اما برخلاف بیشتر غذاهای این مطلب، این غذا ممکن است واقعا کشنده باشد. بعد از جنگ جهانی دوم دانشمندان متوجه شدند که شمار زیادی از ساکنان گوآم به علت بیماری مرموزی جان خود را از دست میدهند. اکنون میدانیم که بین یک چهارم تا یک سوم از کسانی که مردند به دلیل بیماری ناشی از مصرف خفاش بوده است. خفاشها عمدتا از دانههای سیکاد تغذیه میکنند که حاوی مقدار زیادی از سموم خطرناک هستند و اگر در بلندمدت مصرف شوند موجب بیماری ALS در انسان میشوند.
مارماهی
«ریموند بلنک» سرآشپز فرانسوی است که برخی از بهترین رستورانهای بریتانیا را اداره میکند. همان طور که از سرآشپزی با این اعتبار انتظار دارید، بلنک به سراسر جهان سفر کرده و همه نوع غذاهای عجیب و کمیاب را امتحان کرده است. از میان همه آن ها، او میگوید عجیبترین غذایی که تا به حال خورده یک کاسه مارماهی زنده بوده است. کاسه در وسط میز قرار داده شده و مارماهیها از آن بیرون میپریده اند. باید آنها را کامل قورت دهید طوری که لولیدن آنها را هنگام پایین رفتن از گلو حس میکنید.
کبرا
همان طور که برای خوردن خرچنگ میتوانید خرچنگ موردنظرتان را خودتان انتخاب کنید. در ویتنام هم میتوانید تجربه مشابهی داشته باشید و از قفس مارهای خشمگین، مار کبرای مورد علاقه تان را انتخاب کنید. وقتی مارتان را انتخاب کردید سرآشپز آن را میگیرد و روی زمین میاندازد. آنها معمولا با تکان دادن قفس یا سیخونک زدن به مار آن را عصبانی هم میکنند. احتمالا این کار را به این خاطر انجام میدهند که قلب مار سریعتر بزند و بتوانید تجربه واضح تری از خوردن مار زنده داشته باشید.
سپس مار از وسط نصف شده و بالای یک لیوان نیمه پر نگه داشته میشود تا همه خونش داخل لیوان بریزد. سپس قلب مار که هنوز میزند درآورده و داخل همان نوشیدنی انداخته میشود. زهرابه یا صفرای مار را نیز داخل لیوان دیگری میریزند. ابتدا لیوان اول در حالی که قلب هنوز میزند را میخورند و به دنبالش لیوان دوم و سپس غذایی که از گوشت مار به شکل خوراک یا سوپ تهیه شده را میخورند.
کرم ویچتی (Witchetty)
کرمهای ویچتی لاروهای بومی استرالیا هستند و قرن هاست که جزئی از رژیم غذایی بومیان به شمار میآیند. آنها سرشار از پروتئین، مواد مغذی و ویتامین هستند؛ بنابراین یکی از بهترین مناع غذایی به حساب میآیند. طول ویچتیها به ۱۲ سانتیمتر میرسد و معمولا زنده خورده میشوند. طعم آنها شبیه بادام و چسبنده هستند. ویچتیها را کباب هم میکنند که در این صورت طعم مرغ و تخم مرغ سرخ شده را دارد.
منبع: listverse
خواستگاری یکی از به یادماندنیترین لحظات زندگی دختر و پسرهاست، اما آداب و رسومی که در بعضی کشورها در همینباره وجود دارد، این روزیا مراسم را خاصتر میکند! هر کشور یا هر قومیتی در جهان، آداب و رسوم خاص خود را دارند که به وسیله آن از دیگران متمایز میشوند.
رسوم ازدواج هم در همین دسته هستند که در میان اقوام مختلف، متفاوت است و بعضیهایشان عجیبوغریب و حتی حیرتانگیزند. با این توضیح که بعضی از این رسوم مربوط به شهرها یا قبیلههایی خاص در این کشورهاست، به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
هند| دزدیدن کفش یکی از خواهرهای داماد!
یکی از عجیب و غریبترین آداب و رسوم رایج در برخی مناطق هند، این است که عروس باید در روز مراسم، کفش یکی از خواهران داماد را بدزدد تا جرئت خودش را در همین روز به خانواده داماد نشان بدهد و زهرچشمی از آنها بگیرد! جالبتر اینکه داماد باید برای پس گرفتن کفش گروگان گرفته شده پول بپردازد تا شانسشان برای خوشبختشدن بیشتر شود.
جزیره کریس| تبدیل شدن داماد به فرش!
جزیره کریس، یکی از جزایر کشور فرانسه و همچنین زادگاه ناپلئون اول امپراتور فرانسه است. یکی از رسوم جالب توجه مردم این جزیره، تبدیل کردن داماد به فرش است! پسری که اهل این جزیره باشد و هوس ازدواج به سرش بزند، باید قبل از مراسم عروسی روی زمین دراز بکشد و فرشی روی خودش بیندازدتا اقوام و دوستان عروس و داماد روی او راه بروند! هدف از این کار، بالا بردن آستانه تحمل داماد است!
چین| توانایی گریه کردن به مدت یک ساعت در روز!
چین کشور بزرگی است و مردم قسمتهای مختلف آن، رسوم بسیار متفاوتی دارند. به طور مثال، در یکی از شهرهای این کشور، عروس باید از یک ماه قبل از مراسم عروسی، روزی یک ساعت گریه کند و اقوام و دوستان عروس هم باید در این مراسم او را همراهی کنند.
اگر عروسی، چنین توانایی نداشته باشد، خانواده داماد از ازدواج پسرشان با آن دختر ممانعت خواهند کرد! گریه برای مردم این منطقه از چین به معنای خوش آمدگویی به ازدواج و در انتظار اتفاقهای خوب بودن است.
مغولستان| پیدا کردن جوجهای با جگر سالم!
قبیلهای در مغولستان و بعضی از قسمتهای چین زندگی میکنند که به خاطر یک سنت خاصشان معروف شدهاند. آنها از داماد میخواهند برای تعیین روز عروسی، یک جوجه را بکشد و بعد جگر جوجه را بررسی میکنند. اگر جگر خوب و سالم بود، یعنی میتواند روز عروسی را تعیین کند وگرنه باید این کار را یک ماه بعد تکرار کند. دفعه بعدی هم اگر جگر سالم نبود، باید این کار را آنقدر ادامه دهد تا یک جوجه با جگر سالم پیدا کند و زمان مراسم مشخص شود.
بورنئو| نرفتن به سرویس بهداشتی به مدت ۳ روز!
جزیره بورنئو، سومین جزیره بزرگ جهان است که در اندونزی قرار دارد. قبیلهای در بورنئو وجود دارد که عروس و داماد را سه روز قبل عروسی در یک اتاق نگه میدارند و در این سه روز، آنها اجازه رفتن به سرویس بهداشتی را ندارند و باید سعی کنند خودشان را کنترل کنند. اگر از پس این امتحان بر بیایند، یعنی برای شروع زندگی مشترک آماده شدهاند و در غیر این صورت، خودشان از پیشنهادشان منصرف خواهند شد!
آلمان| بریدن چوب با اره!
بریدن چوب در جشن ازدواج در آلمان، از رسوم کهن و قدیمی است. دو نفر باید، چوب درخت را با اره ببرند و زمان محدودی برای این کار دارند.
هرچند همه عروس و دامادها موفق به این کار میشوند، اما گفته میشود اگر عروس و دامادی نتوانند در زمان تعیین شده، چوب را به دو قسمت تقسیم کنند، زندگی خوب و شادی نخواهند داشت! هدف از این کار نشان دادن وفاداری است و اینکه آنها همیشه و در هر شرایط سختی با هم خواهند بود.
جمهوریچک| سوپدادن به یکدیگر با یک قاشق!
در جمهوری چک زمانی که تصمیم دختر و پسر برای ازدواج با یکدیگر قطعی میشود، یک کاسه سوپ مقابل پای آنها شکسته میشود و باید زمین را با کمک یکدیگر تمیز کنند و مدام به این اتفاق، لبخند بزنند! سپس به آنها یک کاسه سوپ دیگر با یک عدد قاشق میدهند و آنها باید فقط با همان یک قاشق به یکدیگر غذا بدهند.
معلوم نیست اگر دختر و پسری با خوردن غذا با قاشق مشترک مشکل داشته باشند، چه سرانجامی خواهند داشت! طبق فرهنگ مردم این کشور، این کارها به این دلیل است که عروس و داماد فراموش نکنند که باید در همه کارها در زندگیمشترک به یکدیگر کمک کنند.
ماداگاسکار| کشتی با گاومیشها!
در ماداگاسکار قرنهاست پسرها بر اساس سنتی قدیمی باید به منظور نشان دادن آمادگیشان برای مدیریت زندگیمشترک دست به کار عجیبی بزنند.
پسرها در این کشور برای اینکه بتوانند دل دخترها را به دست آورند و توانمندیشان برای شروع زندگیمشترک را به اطلاع خانواده دختر برسانند، به جنگ گاومیشها میروند و با آنها کشتی میگیرند! طبیعتا اگر پشت این حیوان را به خاک بمالند، گرفتن جواب «بله» از دختر و خانوادهاش دور از دسترس نخواهد بود.
اسکاتلند| تحمل کثیف بودن طرف مقابل!
عروس و داماد، همیشه از نظر یکدیگر در روزهای قبل از ازدواج زیبا هستند. پس دوستان و اقوام آنها در اسکاتلند، چند روز قبل از عروسی دست به کار میشوند و عروس و داماد را کثیف و سیاه میکنند و سپس آنها را در کنار یکدیگر به درخت میبندند تا به این شکل، تحمل آنها را افزایش دهند و آماده مدیریت مشکلات زندگیمشترک کنند.
جالبتر اینکه اگر عروس و داماد بتوانند به مدت یک روز، کثیف بودن طرف مقابل را تحمل کنند و از این آزمون با موفقیت خارج شوند، به این معناست که در طول زندگی هم میتوانند به خوبی از پس مدیریت مشکلات زندگیمشترک برآیند.
ولز| ساخت قاشق چوبی برای عروس!
اهالی کشور ولز هم یک رسم جالب برای مراسم خواستگاری دارند. زمانی که یک پسر به دختری علاقهمند میشود، باید یک تکه چوب بخرد و آن را به زیباترین شکل ممکن تبدیل به قاشق کند.
سپس در یک دورهمی دوستانه یا خانوادگی، باید این قاشق کنده کاری شده را که به زیبایی هم تزیین خواهد شد، به عروس هدیه بدهد. این کار به این معناست که او هیچ وقت اجازه نمیدهد عروس خانم در زندگی مشترک با او گرسنه بماند.
کرهجنوبی| تحمل ضربه به کف پا!
در شهرهای شمالی کرهجنوبی بیشتر مردم بر این باور هستند، برای شروع زندگی مشترک باید به کف پاهای داماد با ماهی مرده و چوب بامبو ضربه بزنند. آنها میگویند به این شکل، داماد آماده مواجه شدن با مشکلات و سختیهای زندگی مشترک میشود! در ضمن اگر دامادی در زمان نوش جان کردن این ضربهها، بیش از حد ناله یا اعتراض کند، مشخص میشود که هنوز زمان داماد شدنش نرسیده است!
فرانسه| برخوردی گرم با شلوغکاری خانواده داماد!
در بین بعضی مردم فرانسه این رسم وجود دارد که شب قبل از عروسی، دوستان و اقوام داماد با تعدادی قابلمه به سمت خانه عروس میروند و تا نزدیک صبح با ملاقه به پشت قابلمهها میکوبند و به این شکل سر و صدا تولید میکنند. خانواده عروس باید برای این گروه از اقوام و دوستان داماد، نوشیدنی گرم در روزهای زمستان و نوشیدنی خنک در روزهای تابستان تهیه و از آنها پذیرایی کنند. اگر واکنش آنها به این شلوغ کاری خانواده داماد، گرم و صمیمی نباشد، به احتمال زیاد این ازدواج سر نخواهد گرفت!
موریتانی| چاق شدن اجباری عروس!
موریتانی، کشوری در شمالغربی آفریقاست که طبق فرهنگ مردم این کشور، عروس هر قدر چاقتر باشد، بهتر است و چاق بودن یک عامل جذابیت برای عروس محسوب میشود.
به همین دلیل است که دخترها قبل از عروس شدن، باید چاق شوند تا آمادگی آنها برای ازدواج ثابت شود، اما چطور؟ باورش سخت است، اما برای چاق شدن عروس در این کشور، مزارعی وجود دارد که دخترهای دمبخت مدتی به آنجا میروند، آنقدر میخورند تا چاق شوند و این چاقی خیلی وقتها باعث بیماری و حتی مرگ عروس نگونبخت شده است.
کنیا| آب دهان پدر روی صورت عروس!
یکی از مشهورترین اقوام آفریقایی، پرجمعیتترین و دارای اصیلترین شیوههای سنتی و بدوی زندگی، قبایل ماسایی هستند که در کشورهای تانزانیا و کنیا زندگی میکنند. در بین این قبایل، رسم است پدر عروس در روز عروسی وقتی عروس و داماد تصمیم میگیرند به خانه خودشان بروند باید روی صورت دخترش تف کند و این کار به معنای آرزوی شانس و خوشبختی برای دخترش است!
فیجی| تلاش برای شکار دندان نهنگ!
فیجی یک کشور جزیرهای در اقیانوس آرام جنوبی است و رسم خاص مردم این کشور برای ازدواج هم به ساحلی بودن این کشور اشاره دارد. خواستگارها در فیجی باید قبل از شروع مراسم عروسی، یک دندان نهنگ را به دست عروس برسانند تا حسن نیت خود را ثابت کنند.
این کار بسیار سخت و خطرناک است که جان داماد را تهدید میکند، اما از قدیم، رسمی مردانه محسوب میشده که هنوز هم در بیشتر قبایل این کشور و قبل از شروع مراسم عروسی باید انجام شود.
مکزیک| بستن عروس و داماد به یکدیگر
در مکزیک، زمانی که یک دختر و پسر به یکدیگر علاقهمند میشوند، باید توسط یک بزرگتر با طنابی به یکدیگر وصل شوند تا عیارشان برای شروع زندگی مشترک مشخص شود! ماجرا از این قرار است که آنها را با یک طناب به یکدیگر میبندند و این کار به عنوان نمادی از اهمیت داشتن اتحاد در زندگی مشترک انجام میشود، اما این تمام ماجرا نیست!
در ادامه آنها باید تلاش کنند تا در عین بسته بودن دستهایشان، طناب را باز کنند تا آمادگیشان برای شروع زندگی مشترک به دیگران ثابت شود. البته در سالهای اخیر، این طناب با گلهای سفید، مهره و کریستالهای مختلف تزیین میشود. عروس و داماد هم معمولا چند دقیقهای در بند این طناب هستند و سپس توسط یکی از اقوام باید این طناب باز شود.
اوکراین| شکستن ظرفهای خانواده عروس!
بعضی از مردم قدیمیتر اوکراین که هنوز به یکسری از آداب و رسوم کهنشان پایبند هستند، معتقدند داماد قبل از مراسم عروسی باید به همراه خانوادهاش به خانه دختر مورد علاقهاش برود و بعد از پذیرایی، تعدادی از ظرفهای خانه آنها را بشکند. رسم شکستن ظرفهای خانواده عروس در این کشور به این معناست که داماد بداند قلب خانواده دختر با رفتن وی شکسته و باید بیش از پیش، مراقب رفتارهایش با همسرش باشد!
منابع: elitedaily ،theguardian ،scoopwhoop
چشم انسان قادر به دیدن بیش از ۷ میلیون رنگ مختلف میباشد که همین امر باعث شده تا انسانها به محیط پیرامون خود با دقت زیادی نگاه کنند. اما برخی از اشیاء پیرامون ما نیز بنا به دلایلی منطقی به رنگهایی خاص و ویژه تولید میشوند.
۱۰. شیرهای آتشنشانی
شیرهای آتشنشانی دارای رنگهای مختلفی هستند و هر یک از رنگهای آنها نشان دهندهی ظرفیت مشخصی از آب هستند. آتشنشانها بسته به قدرت و وسعت آتش، از شیرهای آتشنشانی مختلفی استفاده میکنند. این شیرها معمولاً به رنگهای قرمز، آبی، سبز و نارنجی هستند.
۹. هواپیماهای مسافربری
همهی ما این موضوع را میدانیم که اغلب این هواپیماها به رنگ سفید هستند. این موضوع ارتباط مستقیمی با نور خورشید دارد. رنگ سفید مانع از گرم شدن بیش از حد هواپیما در برابر نور خورشید میشود و همچنین این رنگ کمک میکند که هواپیماها بعد از فرود آمدن، در زمان کمتری خنک شوند.
۸. لاستیکهای خودرو
مادهی اولیهای که برای تولید این لاستیکها استفاده میشود در واقع به رنگ سفید است، اما برای افزایش طول عمر این لاستیکها در ساخت آنها از کربن سیاه استفاده میشود. این ماده در برابر اشعهی ماوراء بنفش و گرما مقاومت بالایی دارد و باعث دوام بیشتر لاستیکهای خودرو میشود.
۷. چراغهای راهنمایی و رانندگی
همهی ما با سه رنگ این چراغها به خوبی آشنایی داریم و میدانیم که هر رنگ در چه زمانی استفاده میشود. رنگ سبز به معنی حرکت کردن، رنگ زرد به معنی با احتیاط به پیش رفتن و رنگ قرمز نیز به معنی توقف کردن است.
اما دلیل اصلی اختصاص دادن این رنگها به این چراغها این است که رنگ قرمز دارای طولانیترین طول موج است و رانندهها میتوانند از فواصل دور نیز این رنگ را مشاهده کنند.
رنگ زرد طول موج کوتاهتری نسبت به قرمز دارد، اما نسبت به رنگ سبز طول موج بیشتری دارد. این همان موضوعی است که عدهی زیادی از مردم از آن بیاطلاع هستند.
۶. خطوط عابر پیاده
رنگهای متضاد سیاه و سفیدی که در خطوط عابر پیاده استفاده میشوند باعث میشوند که این خطوط از فواصل دور نیز قابل مشاهده باشند. این امر به رانندهها این فرصت را میدهد که سرعت خود را کاهش دهند و اجازه دهند که عابرین از خیابانها عبور کنند. این خطوط همچنین به عابرین پیاده کمک میکند که از مسیر درستی حرکت کنند.
۵. اتوبوسهای مدرسه
رنگ زرد اتوبوسهای مدرسه به دلایل امنیتی و حفاظتی انتخاب شده است. رنگهای زرد و سیاه استفاده شده در این اتوبوسها باعث میشود که صبحها این اتوبوسها به راحتی برای دانشآموزان قابل شناسایی باشند و همچنین این رنگها در هنگام شب هم باعث میشود که رانندههای سایر وسایل نقلیه متوجه عبور این اتوبوسها شوند.
۴. تاکسیها
دقیقاً به همان دلایلی که اتوبوسهای مدرسه به رنگ زرد هستند، تاکسیها نیز به همین رنگ هستند. رنگ زرد باعث میشود که این تاکسیها به راحتی از سایر وسایل نقلیه قابل شناسایی باشند.
۳. توپهای فوتبال
نخستین توپهای فوتبال ساخته شده که از جنس پلاستیک بودند به رنگ سفید بودهاند. اما بعد از مدتی شرکت «آدیداس» تصمیم گرفت که در ساخت این توپها از رنگ سیاه نیز استفاده کنند.
این کار به منظور مشخصتر شدن این توپها در تلویزیونهای سیاه و سفید صورت گرفت که البته امروزه نیز با وجود پیشرفت گستردهی تلویزیونها هنوز هم در بعضی مواقع از این توپهای فوتبال استفاده میشود.
۲. دستمال توالت
در ساخت این دستمالها از رنگ سفید استفاده میشود. تعداد کمی از شرکتهای تولید کننده از رنگهای مختلفی برای تولید این دستمالها استفاده میکنند، این کار باعث بالا رفتن هزینه تولید این دستمالها میشوند.
همچنین پزشکان اعلام کردند که رنگهای استفاده شده در این دستمالها احتمال مبتلا شدن به عفونتهای ادراری را افزایش خواهند داد؛ بنابراین رنگ سفید به نوعی رنگی مطمئنتر و سالمتر نیز به حساب میآید.
۱. رنگ نرم افزارهای شبکههای اجتماعی
تلفنهای همراه
اگرچه در ساخت این سیستم عاملها و برنامهها از رنگهای متفاوتی استفاده میشود، اما بسیاری از برنامهنویسان و شرکتها، رنگ آبی را برای کار خود انتخاب میکنند. این امر به این دلیل است که رنگ آبی رنگی است که با ذهن در ارتباط است و به نوعی این رنگ در ذهن انسان نماد ارتباط است.
همچنین این رنگ به معنی اطمینان و آرامش نیز است. شرکتهای رسانههای اجتماعی به دلیل منتقل کردن احساس امنیت و ارتباطی مطمئن از این رنگ استفاده میکنند.
منبع: BrightSide
بعضی از اتومبیلها در حال رفت و آمد هستند! تولید برخی از آنها چندین سال به طول میانجامد؛ اما به محض خروج از خط تولید، به راحتی فراموش شده و به تاریخ میپیوندد.ولی برخی از اتومبیلها سالها تولید شده و رکورد میزان فروش را جابجا میکنند. تولید اتومبیلهای مذکور به حدی بوده که اکنون در هر خیابان، شهر و... امکان حضور یکی از آنها وجود دارد. البته مطمئناً اتومبیلهای یادشده خیلی جالب و هیجانانگیز نبوده و بیشتر بابِ میل جامعه قالب در هر شهر و کشوری هستند.ما در ادامه تصمیم داریم که ۱۰ اتومبیل پرفروش تاریخ را به شما معرفی کنیم. البته باید توجه داشته باشید که لیست ما برروی اتومبیلهای سدان و هاچبک متمرکز شده و اثری از پیکاپها، شاسیبلندها، کامیونها و ونهای کوچک و... را در آن نمیبینید.
فورد فیستا: ۱۵ میلیون دستگاه
دورهمی پرفروشترین اتومبیلهای جهان را با یکی از محصولات کمپانی فورد آغاز میکنیم. فورد فیستا (Ford Fiesta) از اواسط دهه ۱۹۷۰ به خط تولید کمپانی فورد رفت و هنوز هم به تولید میرسد.
فیستا در طول سالیان گذشته تغییرات فراوانی را تجربه کرده و میزانِ فروش خود را مدیونِ استقبال چشمگیر کشورهای اروپایی است. فورد فیستا رقیب جدی فولکسواگن گلف (Volkswagen Golf) و واکسهال آسترا (Vauxhall Astra) است. امروزه خبر میرسد احتمالاً کمپانی فورد تولید مدل فیستا را در آیندهای نزدیک متوقف خواهد کرد.
فولکسواگن پاسات: ۱۵ میلیون دستگاه
فولکسواگن پاسات (Volkswagen Passat) یک سدان خانوادگی و ایدهآل است. پاسات را یکی از رقبای جدی تویوتا کمری (Toyota Camry) و هوندا آکورد (Honda Accord) میدانند. با این وجود باید توجه داشت که پاسات نسبت به رقبای خود امکاناتِ بیشتری داشته و فولکسواگن بیشتر برروی تجملات و ارائه بستههای سفارشی تمرکز کرده است.
برخی از امکانات و ویژگیها پاسات را تنها در اتومبیلهای گران قیمت و رده بالای بازار میتوان دید. همین موضوع باعث میشود که احتمالاً شما تصور کنید که فولکسواگن پاسات اتومبیلی گران قیمت بوده و اغلب مردم توان خریداری آن را ندارند. ولی باید گفت که قیمت پاسات بسیار مقرون به صرفه بوده و به همین دلیل این محصول به یکی از پرفروشترین اتومبیلهای تاریخ تبدیل شده است.
فورد مدل تی: ۱۵ میلیون دستگاه
هنری فورد (Henry Ford) اتومبیل را اختراع نکرد؛ اما با مونتاژ مدل تی، اولین اتومبیلی را ساخت که اکثر مردم توان خریداری آن را داشتند. فورد موفق شد که از سال ۱۹۰۸ تا سال ۱۹۲۷ مدل تی (Ford Model T) را به تولید رسانده و در این مدت نزدیک به ۱۵ میلیون دستگاه از آن را به فروش برساند.
مدل تی صنعت خودروسازی آمریکا را متحول کرده و باعث شد که به یکی از بازوهای اصلی قدرت اقتصادی ایالاتمتحده آمریکا تبدیل شود. در حال حاضر فورد مدل تی به عنوان یک اتومبیل کلاسیک و مهم، مورد توجه کلکسیونرهای جهان بوده و آنها میتوانند با پرداختِ مبلغی نسبتاً زیاد، تعدادی از مدل تیهای سالم را خریداری کنند.
هوندا آکورد: ۱۷ میلیون دستگاه
در دهه ۷۰ میلادی هوندا آکورد (Honda Accord) برای اولینبار و به عنوان یک اتومبیل کم مصرف و دارای ویژگیهای لوکسِ استاندارد معرفی شد. این محصول سالها بعد به یکی از پرفروشترین اتومبیلهای جهان تبدیل شده و به علت اعتمادپذیری و کیفیت مطلوب به شهرت فراوانی رسید. آکورد از سال ۱۹۸۹ به عنوان یکی از پرفروشترین اتومبیلها در ایالاتمتحده شناخته میشود.
فورد اسکورت: ۱۸ میلیون دستگاه
فورد اسکورت (Ford Escort) یکیدیگر از اتومبیلهای پرفروش بوده و در تمام جهان شناخته شده است. اسکورت در سال ۱۹۸۱ در ایالاتمتحده آمریکا معرفی شد؛ اما فروش خوبی نداشت و مردمِ آمریکا از آن استقبال چشمگیری نکردند.
ولی در اروپا داستان متفاوتی رقم خورد و اسکورت که از سال ۱۹۶۸ در قاره سبز حضور داشت؛ برای سالهای متمادی به عنوان یکی از پرفروشترین و پرطرفدارترین اتومبیلهای بازار اروپا شناخته شد. اسکورت به حفظ جایگاه کمپانی فورد در قاره اروپا کمک کرد.
اسکورت در بریتانیا فروش زیادی داشت و به یک اتومبیل ملی تبدیل شد. برای اثبات محبوبیت اسکورت به شما پیشنهاد میکنیم که آخرین قسمت از فصل سوم برنامه تور بزرگ (Grand Tour) را ببینید. اکنون فورد اتومبیلی به نام اسکورت را در چین به تولید میرساند.
هوندا سیویک: ۱۸ میلیون دستگاه
هوندا سیویک (Honda Civic) مانند مدل آکورد به دلیل طول عمر و رعایت استانداردهای سطح بالا به شهرت فراوانی رسیده است. با این حال باید آکورد و سیویک را از یکدیگر جدا کرد؛ زیرا سیویک همه چیز داشته و به عنوان یک اتومبیل ساده و دوست داشتنی برای رفت و آمدهای روزانه مورد استفاده قرار میگیرد.
البته باید توجه داشت که کیفیت رانندگی با نسخه اسپرت «Type-R» هوندا سیویک تفاوت چندانی نسبت به نسخههای معمولی آن ندارد.
لادا ریوا: ۱۹ میلیون دستگاه
لادا ریوا (Lada Riva) را به نامهای (AutoVAZ VAZ-۲۱۰۵)، (Lada Nova) و... میشناسند. این اتومبیل برای اولینبار در سال ۱۹۸۰ در اتحاد جماهیر شوروی سابق متولد شد. البته باطن و ذات ریوا ریشههایی قدیمی و کهنه داشته و برای تولید ریوا از پلتفرم نسخه سال ۱۹۶۶ فیات ۱۲۴ (Fiat ۱۲۴) استفاده کردند.
میلیونها نفر از مردم جهان لادا ریوا را به عنوانِ اتومبیلِ منتخب خود برگزیده و یک رانندگی ارزان و قابل اعتماد را در شرایط سخت آب و هوایی اتحاد جماهیر شوروی تجربه میکردند. لادا ریوا در سال ۲۰۱۲ با تغییرات چشمگیری راهی بازار شد؛ اما روسیه قید تولید آن را زد و تنها کشور مصر نسخههایی از ریوا را تا سال ۲۰۱۵ مونتاژ کرد.
فولکسواگن بیتل: ۲۳ میلیون دستگاه
فولکسواگن بیتل (Volkswagen Beetle) به عنوان اتومبیلی اقتصادی و برای استفاده مردم در آلمان نازی متولد شد. بیتل نمادی از رویای یک دیکتاتور بوده و در دهه ۶۰ میلادی شهرت فراوانی داشت.
بیتل طول عمر زیادی داشته و رکورد طولانیترین مدت زمان حضور برروی خط مونتاژ کارخانهجات تولید اتومبیل در سراسر جهان را در اختیار داشت. هیتلر در سال ۱۹۳۸ عامل تولد بیتل شد و در دهه ۱۹۶۰ اتومبیل مزبور به عنوان نماد جنبش ضد فرهنگی شناخته شده و به شهرت فراوانی رسید.
فولکسواگن گلف: ۳۰ میلیون دستگاه
فولکسواگن گلف (Volkswagen Golf)، ربیت (Rabbit) یا کیرببی (Caribe) را باید پرفروشترین اتومبیل تاریخ کمپانی فولکسواگن دانست. فولکس مدل گلف را در سال ۱۹۷۴ معرفی کرد و اکنون بیش از ۳۰ میلیون دستگاه از انواع مختلف آن را به فروش رسانده است.
نسخه جیتیآی (GTI) گلف با پیشرانه توربوشارژ خود یک افسانه شده و جهانِ هاچبکها را تغییر داده است. امروزه گلف با شکل و شمایل متفاوتی به بازارها آمده و همه نظارهگرِ درخشش نسخه الکتریکی گلف با نام «E-Golf» هستند.
تویوتا کورولا: ۴۳ میلیون دستگاه
اولین تویوتا کورولا (Toyota Corolla) جهان در سال ۱۹۶۶ از خط تولید خارج شده و اندکی بعد در قلب ما جای گرفت! این اتومبیل تا سال ۱۹۷۴ به عنوان پرفروشترین اتومبیل جهان شناخته میشد.
اکنون کمپانی تویوتا بیش از ۴۳ میلیون دستگاه از انواع مختلف کورولا را به فروش رسانده است. کورولا مورد توجه طبقه متوسط جامعه بوده و به شدت قابل اعتماد است. این اتومبیل بسیار با دوام بوده و برای تولید مدلهای جدید آن از بروزترین و بهترین فناوریها استفاده شده است.
منابع: autoblog، hotcars
وَ قَالَ ع مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ
اغلب گفته میشود که تاریخ توسط فاتحان نوشته میشود. شاید جمله درستتر این باشد که «تاریخ توسط مردان نوشته میشود». کتابهای درسی را باز کنید، در ویکی پدیا چند کلیک کنید یا تنها عبارت چهرههای مشهور را در گوگل جستجو نمایید تا خود را با سیلی از مردان مشهور مواجه ببینید.
از مردانی مانند جولیوس سزار و ناپلئون تا انیشتین و جکسون پولاک انگار اینکه برای به خاطر آورده شدن در تاریخ یکی از ضروریات مرد بودن بوده است. اگر چه زنان کمی مانند ماری کوری نیز به نحوی در تور کروموزومی Y خود را جای دادهاند، بسیار سخت است که حس نکرد حافظه فرهنگی اغلب بر اساس جنسیت در مورد به یاد آوردن یا نیاوردن انسانها تصمیمگیری کرده است.
خوشبختانه نبود زنان پیشرو در کتابهای درسی به معنای غیبت آنها در خود تاریخ نیست و از عهد باستان تا قرن بیستم، زنان بسیاری بودهاند که نه تنها همطراز مردان بزرگ بودند بلکه بهتر از آنها نیز بوده و دنیا را تغییر دادهاند.
آلیس گای-بلاشه در واقع مخترع سینما بود
در سال ۱۸۹۵، برادران لومیر نگاه ما به دنیا را با چیزهایی که از آنها به عنوان اولین فیلمها یاد میشود برای همیشه تغییر دادند. آنها با به تصویر کشیدن قطارهایی که به ایستگاه کشانده شده و کارگرانی که از کارخانه خارج میشوند تمام کسانی که برای اولین بار شاهد چنین تصاویر متحرک جادویی بودند را حیرتزده کردند.
یکی از آنها زنی به نام آلیس گای-بلاشه بود. اما در حالی که اکثر مخاطبان این تصاویر متحرک با خود میگفتند: «اوه فوق العاده بود»، آلیس با خود میگفت: «اوه، نمیدانم چطور میتوانم این را بهتر از اینی که هست به تصویر بکشم». پاسخ گای-بلاشه به فیلمهای برادران لومیر این بود که ابزارهای پایه آنها در به تصویر کشیدن زندگی را گرفته و از آنها برای روایت داستانها استفاده کند.
فیلم «La Fée aux Choux» به احتمال فراوان اولین فیلم دارای روایت در تاریخ سینماست که در سال ۱۸۹۶ ساخته شد. اما گای-بلاشه راضی نبود که تنها با ساختن یک نوع جدید از داستانسرایی دست از کار بکشد. او از اولین فیلمسازانی بود که از برداشتهای کلوزآپ و فیلمبرداری رنگی استفاده کرده و دست به آزمایش تنظیم و همگامسازی صدا با تصویر در فیلمهایش زد.
تمام چیزهایی که دی دبلیو گریفین میگفت اختراع کرده، حدود دو دهه پیش توسط گای-بلاشه انجام شده بود. از دستاوردهای این زن میتوان به ساخت اولین فیلم با بازیگران سیاهپوست و پیشگام بودن در عرصه بازی کردن به شکلی طبیعی اشاره کرد. با این وجود تمام کمکهای او به پیشرفت صنعت سینما یا نادیده گرفته شده یا به نام دستیار مردش، سیگ، ثبت شد.
سپتیما کلارک زنی بود که حقوق مدنی را
فراگیر ساخت
وقتی که از زنان پیشگام در جنبش حقوق مدنی صحبت میکنیم اولین کسی که به ذهن بیشتر ما خطور میکند روزا پارکس است. اما اگر چه پارکس شخصیتی خارقالعاده و بسیار تاثیرگذار بود، اما امروزه تنها به لطف یک فعال مدنی بسیار ناشناخته به این میزان از شهرت رسیده است.
سپتیما کلارک که از او با عنوان مادربزرگ جنبش حقوق مدنی یاد میشود، معلمی از کارولینای جنوبی بود که کار در انجمن ملی پیشرفت مردمان رنگینپوست را در سال ۱۹۱۹ آغاز کرد و در سال ۱۹۴۵ برنده پروندههای متعدد مربوط به حقوق مدنی در دادگاهها شد.
در دهه ۱۹۵۰ نیز کلارک کارگاههایی آموزشی برگزار کرد که یکی از شرکت کنندگان در آن روزا پارکس بود. اولین پیروزی مهم کلارک زمانی رخ داد که او ایالت کارولینای جنوبی را به خاطر دادن دستمزد کمتر به معلمان سیاهپوست در مقایسه با معلمان سفیدپوست به دادگاه کشاند.
او با حمایت انجمن خود برنده این دعوای جقوقی شده و زندگی صدها نفر را تغییر داد. اما مهمترین پیروزی او در دهه ۱۹۵۰ رخ داد، دورانی که در بسیاری از ایالتها تنها در صورت اثبات باسواد بودن میتوانستید رأی بدهید که باعث شده بود دهها هزار سیاهپوست از حق رأی دادن محروم شوند.
کلارک به جای مبارزه با تستهای سواد، سعی داشت برای تاسیس مدارسی تلاش کند که به سیاهپوستان بیسواد و محروم خواندن و نوشتن آموزش داده شود. در نتیجه این برنامه در یک دوره بیشس از ۸۰۰ مدرسه برای این کار در کارولینای شمالی اختصاص داده شد.
فاطمه الفهری قدیمیترین دانشگاه ارائه
دهنده مدرک را تاسیس کرد
قدیمیترین دانشگاهی که مدرک ارائه میداد چه نام داشت؟ جواب درست نه آکسفورد است و نه دانشگاه بولونیا بلکه دانشگاهی به نام القراویین در مراکش است که در سال ۸۵۹ میلادی تاسیس شده و بیش از دویست سال قدیمیتر از دانشگاه مشهور بولونیاست.
این دانشگاه توسط یونسکو و کتاب رکوردهای گینس به عنوان قدیمیترین در نوع خود به رسمیت شناخته میشود. موسس این دانشگاه زنی به نام فاطمه الفهری بود، زنی که در دورانی که به زنان به عنوان دستگاههای جوجهکشی نگاه میشد، جامعه را به کلی تغییر داد.
اطلاعات بسیار اندکی در مورد زندگی این زن شگفتانگیز وجود دارد، اما باید بدانید که او اصالتاً اهل تونس بوده و پدر ثروتمندی داشت که در هنگام مرگ ثروتی عظیم برای فاطمه به جای گذاشت. وی از این ثروت برای تاسیس یک مسجد و مرکز آموزش مشترک استفاده کرد.
بخش آموزشی این مرکز خیلی زود رشد کرده و بدین ترتیب بود که دانشگاه القراویین تاسیس شد. شهرت فاطمه، اما همینجا متوقف نشد و شاگردان دانشگاه او اعداد عربی را به اروپا آوردند، همان اعدادی که امروزه نیز از آنها استفاده میشود.
آنی آلبرس یک فرم هنری کاملاً جدید را خلق
کرد
وقتی که مدرسه مشهور باوهاوس برای اولین بار درهای خود را باز کرد، به خوبی از دانشجویان زن استقبال کرد. این موضوع بسیار فوقالعاده به نظر میرسد تا وقتی که دریابید رییس این دانشکده، والتر گروپیوس، نهایت تلاش خود را انجام داد که زنان دانشجو تنها علوم زنانه را آموزش ببینند.
وقتی که آنی آلبرس وارد این دانشکده شد، خود را تحت فشار گروپیوس برای دوری از موضوعات پسرانه مانند کار با فلز، ادبیات و نقاشی و سوق داده شدن به سمت رشتههای زنانهای مانند بافندگی دید. اما آنی اجازه نداد که این تبعیض جنسیتی سیستمی او را از کاری که دوست داشت بازدارد و تقریباً به تنهایی، از وقت خود در کارگاه بافندگی باوهاوس برای خلق یک مفهوم جدید از هنر نساجی استفاده نمود. کارهای آلبرس در نساجی بسیار پیشرو بود.
او نوعی از بافت و پارچه تولید کرد که بیشتر شبیه دیوار بود و نظم خاص خود را با معماری تلفیق نمود. در سال ۱۹۳۱، او ریاست بخش نساجی مدرسه باوهاوس را در اختیار داشت و تحت ریاست او، این بخش از یک بخش تولید پارچه میز غذاخوری به محل تولد یک جریان هنری تبدیل شد. در سال ۱۹۴۹، آلبرس چنان مشهور بود که موزه هنرهای مدرن نیویورک، نمایشگاه کاملی را به آثار او اختصاص داد. از طریق همین نمایشگاه بود که عبارت «هنر پارچه» بوجود آمد.
دلیا دربیشایر موسیقی الکترونیکی را دگرگون
ساخت
وقتی که در سال ۱۹۶۳ برای اولین بار سریال «Doctor Who» منتشر گردید به خاطر موسیقی متن ترسناک و غریبش مشهور شد. این شاهکار اولیه در موسیقی الکترونیک که به راب گراینر نسبت داده میشد از صدهای عجیب و غریب و انعکاسهای ترسنک برای خلق احساس سفر در زمان استفاده کرده بود.
اما گراینر کسی نبود که پشت تولید این موسیقی پیشرو وجود داشت. وی البته آهنگساز توانایی بوده و برای یک سریال تلویزیونی کودکانه نیز موسیقی متن سرراستی تولید کرده بود، اما این دلیا دربیشایر بود که موسیقی گراینر را از طریق استفاده از صداهای الکترونیک تغییر داده و یکی از به یادماندنیترین موسیقیهای متن تاریخ سینما را خلق کرد.
اما در آن دوران، این کار بخشی از درسهای دربیشایر بود، موسیقیدانی نابغه که نبوغش همواره به خاطر مردان لافزن نادیده گرفته میشد. بعد از فارغالتحصیلی در اواخر دهه ۱۹۵۰، دلیا برای کار در استودیو دکا رکوردز ثبت نام کرد، اما به او گفته شد که این استودیو جایی برای زنان ندارد.
این اتفاق، اما باعث شد که دلیا وارد کارگاه رادیوفونیک بی بی سی شود، جایی برای آزمایشات الکترونیک و دربیشایر در این مکان آزمایشات بیسابقهای را انجام داد.
وی یک دهه را به خلق صداهای الکترونیک ترسناک و غریب و موزیکهای علمی تخیلی گذراند. او آهنگ متن اولین فشن شو که از موسیقی الکترونیک استفاده میکرد را بر عهده گرفت و اصول برنامههای تلویزیونی آینده مانند که سرنخهای موسیقایی خود را از آثار او گرفته بودند بنیان نهاد. بدون دلیا دربیشایر بدون شک دنیای موسیقی الکترونیک امروزی متفاوت بود.
لیدی ماریا وورتلی مونتاگو پیشگام عرصه
واکسیناسیون بود
اگر در هولناک بودن زندگی در قرون گذشته شک دارید کافی است که واژه «آبله» را در اینترنت جستجو کنید. این بیماری هولناک حدود ۳۰ درصد از قربانیان خود را کشته، کور و ناقص کرده و چهره مابقی را به کلی برای همیشه تغییر داد و بدین ترتیب آبله برای هزاران سال عذابی نازل شده از آسمان انگاشته میشد.
اینکه امروزه دیگر خبری از هولناکی بیماری آبله نیست را مرهون ادوارد جنر هستیم که در سال ۱۷۹۶ اولین واکسن موثر علیه آبله را در اروپا ساخت. اما باید از شخص دیگری نیز در این زمینه نام برد و او کسی نیست جز لیدی ماری وورتلی مونتاگو.
او در سال ۱۶۸۹ بدنیا آمده و زنی بود که دلایل بسیاری برای شکست بیماری آبله داشت. برادرش در اثر ابتلا به آبله درگذشته و خود او نیز زخمهای آبله بسیاری روی بدنش داشت. در دوران اقامتش در قسطنطنیه، او مشاهده کرد که مردم محلی هر ساله در ماه سپتامبر مقداری ویروس آبله به رگهای خود تزریق میکنند.
آن سال زمستان دیگر خبری از شیوع بیماری نبود و وقتی که مونتاگو قسطنطنیه را ترک کرد مصمم بود که این کار را به دیگر نقاط اروپا منتقل کند. در آن دوران، اما این کار مانند نبردی سخت و بدون امید به برنده شدن بود. پزشکان اروپایی به روشهای درمانی جدید اعتماد نداشتند، به خصوص درمانهایی که توسط زنان ارائه میشد.
اما مونتاگو موفق شد با تزریق مشابهی که روی فرزندان خود در زمان شیوع آبله انجام داد موثر بودن این روش درمانی را ثابت کند. در نهایت پادشاه دستور داد که این روش درمانی روی زندانیان آزمایش شده که اولین موشهای آزمایشگاهی اروپا به شمار میآمدند. اما چند دهه طول کشید تا جنر واکسن این بیماری را اختراع کرده و واکسن او همهگیر شود.
زیدا بن یوسف، عکاس فراموششده
ورود به هر صنعتی در اواخر قرن نوزدهم برای زنان بسیار دشوار بود. در روزگاری که یک صنعت در دست مردانی محدود است که هوای یکدیگر را دارند باید بیخیال آن شد. اما زیدا بن یوسف از آن دسته افرادی نبود که به دیگران اجازه دهد مانع راهش شوند.
او که یک زن نیمه الجزایری متولد انگلستان بود و در آمریکا کار میکرد، سعی داشت با کمی آموزش وارد دنیای بسته عکاسی شود. اما استعدادهای ذاتیاش چنان تاثیرگذار بود که حتی صاحبان محافظهکار و متعصب این عرصه نیز نتوانستند برای مدت طولانی بن یوسف را از حلقه محدود عکاسی دور نگه دارند.
در روزگاری که عکاسان زن در جهان انگشتشمار بودند، زیدا بن یوسف عضو گروه Linked Ring بود که تنها با دعوت دیگر اعضای گروه انتخاب میشدند و کارهایش در یک باشگاه عکاسی مردانه در نیویورک به نمایش درآمدند.
او که بیشتر به خاطر تصاویر کولیوارش شناخته میشود، در دنیای فشن نیز عکاسی کرده و تصاویری مستند از سفرهای خود به ژاپن و شرق دور تهیه کرده است. او حتی عکسهایی از گروور کلیولند و تئودور روزولت، روسای جمهور سابق ایالات متحده، نیز گرفته است.
اما بعد از مدتی آن باشگاه مردانه نمایش آثار بن یوسف را متوقف کرد، اما این موضوع نیز مانع تلاشهای او برای رسیدن به اوج نشد و وی بعد از مدتی نویسندگی برای مجلات و سفر کردن، به عنوان یک مدیر دنیای مد و فشن، حرفه عکاسی خود را به یک منبع درآمد بزرگ تبدیل کرد.
الکساندرا دیوید-نیل، بزرگترین ماجراجویی که
اسمش را نشنیدهاید
وقتی الکساندرا دیوید- نیل تصمیم گرفت به سفر برود هیچ نیرویی در جهان توانایی منصرف کردن وی را نداشت. وی در سال ۱۸۶۹ در فرانسه بدنیا آمد، روزگاری که ماجراجویی تنها مختص پسران و مردان بود و ماندن در خانه و زیبا به نظر رسیدن نیز مختص زنان و دختران، اما دیوید-نیل دیدگاه جامعه نسبت به تواناییهای زنان را تغییر داد.
او در سن ۱۶ سالگی از خانه فرار کرده و سفر خود به قارههای دیگری را آغاز کرد. در سن ۲۱ سالگی، الکساندرا به تنهایی در هند سفر میکرد، اما بزرگترین ماجراجویی او در میانسالی صورت گرفت. در سال ۱۹۱۰، دیوید-نیل سفر خود را به شرق که ۱۲ ماه به طول انجامید آغاز کرد کرد، سفری که در نهایت ۱۴ سال طول کشید.
او مدتی را در نپال گذراند، در امپراطوری کوهستانی بوتان، در ژاپن، چین و بسیاری جاهای دیگر. اما تاثیرگذارترین سفر او در تبت بود. در آن دوران تبت یک پادشاهی کاملاً بسته و مرموز بوده و به قلمرو چین ملحق نشده بود. الکساندرا بارها از مرز عبور کرده و در نهایت به اولین زن غربی تبدیل شد که از لهاسا دیدن کرده است.
وقتی که دیوید-نیل بالاخره به اروپا بازگشت به عنوان نویسندهای مشهور برای ۴۵ سال آینده به نوشتن پرداخت و در سن ۱۰۰ سالگی درگذشت، بدون اینکه از لحظهای از زندگی ماجراجویانهاش پشیمان باشد.
الیزابت روسیه مسیر تاریخ اروپا را تغییر داد
الیزابت پتروونا زنی بود که واکنش نظامی روسیه با جنگ میراث اتریش و جنگ هفت ساله را مدیریت کرد. اما این کارهای او در دوران صلح بود که به شکلی واقعی دنیا را تحت تاثیر قرار داد. او زنی بود که دختری جوان به نام سوفیا را از گمنامی بالا کشیده و به امپراطور آینده کشور تبدیل کرد.
سوفیا دختری گمنام در آلمان امروزی بود. وقتی الیزابت از سوفیا خواست که به مسکو آمده و با پسر او ازدواج کند و در ادامه نامی مناسب برای او انتخاب کرد؛ و اینطور بود که او به زنی تبدیل شد که در تاریخ اروپا به نام کاترین بزرگ شناخته میشود.
بعد از مرگ الیزابت و به قدرت رسیدن کاترین از طریق کودتایی سریع علیه شوهر خود، روسیه به کلی تغییر کرد؛ کشور بیقانون سال گذشته از بین رفته و کشوری امن و آباد، قوانین سختگیرانه، مایهکوبی آبله و آموزش اجباری از راه رسید.
این کاترین بود که اودسا را ساخت، نقشه روسیه را به طور کامل تهیه کرده و این کشور را به یک قدرت منطقهای تبدیل ساخت. بدین ترتیب الیزابت با انتخاب دقیق و هوشمندانه جانشینش، تاریخ اروپا را تغییر داد.
منبع: grunge
بینالنهرین، که به عنوان «هلال حاصلخیز» و «مهد تمدن» هم شناخته میشود، بین رودهای دجله و فرات قرار گرفته است. خود بین النهرین به معنای «بین دو رودخانه» است. امروزه این سرزمین در کشور عراق قرار دارد. اما هزاران سال پیش بینالنهرین زادگاه اولین تمدن بشری بود.
سومر، اَکِدیان و در نهایت بابلیها که در این منطقه میزیستند، پیشرفتهترین مردم جهان در آن زمان بودند. برخی از کشف ها، اختراعات و ایدههای آنها هزاران سال جلوتر از زمان خود بود. در این جا با دانستنیهای جالبی درباره بینالنهرین آشنا میشوید.
آنها نوشتن را اختراع کردند
طی چند هزار سال گذشته، بشر تریلیونها تریلیون کلمه نوشته است. اما اولین کلمات در بین النهرین باستان نوشته شدند. سیستم نوشتاری که حدود ۵۰۰۰ سال پیش توسط سومریها اختراع شد را با نام «خط میخی» میشناسیم و تصور میشود که این کهنترین سیستم نوشتاری جهان باشد.
هرچند بین النهرین از نظر بسیاری از منابع غنی بود، اما منابع چوب زیادی نداشت. این کمبود برای مورخان و باستانشناسان یک شانس بزرگ به حساب میآید. از آنجا که به خاطر کم بودن منابع چوب، آن را برای تولید کاغذ جهت نوشتن هدر نمیدادند. اهالی بین النهرین باستان از لوحهای گلی استفاده میکردند که به دلایلی بدیهی در برابر گذر زمان بسیار مقاومتر هستند.
رمزگشایی خط میخی اصلا آسان نیست، اما تعداد کمی از دانشمندان امروزی، سالها از عمر خود را به تسلط بر خط میخی اختصاص داده اند. هرچند بسیاری از لوحهای کشف شده توسط باستانشناسان به موضوعات پیش پا افتادهای مثل محاسبه غلات اشاره دارند، اما برخی از آنها ثابت میکنند که سومریها بسیار پیشرفتهتر از آن چیزی بودند که قبلا تصور میکردیم.
جالب است بدانید اخیرا کشف شده که سومریان باستان میتوانستند حرکت سیارات را دقیقا پیش بینی کنند. این حدود ۲۰۰۰ سال قبل از این بود که کسی بتواند این کار را انجام دهد. چیزی حدود نیم میلیون شیء با خط میخی در این منطقه کشف شده و تا کنون فقط بخش کوچکی از آنها ترجمه شده اند. احتمالا شگفتیهای بیشتری در انتظار ماست.
آنها تقریبا در تاریخ گم شدند
۵۳۹ سال قبل از میلاد، کوروش کبیر شهر بابل را فتح کرد و سرزمین بین النهرین جزء امپراتوری بزرگ و قدرتمند پارس شد.
تمدنهای باستانی بین النهرین هرگز دوباره طلوع نکردند، اما بخشی از میراث آنها زنده ماند. مثلا، دلیل اینکه ساعتها و دقیقهها به شصت قسمت تقسیم شده اند به ریاضیات بین النهرین باستان برمیگردد. اسطورهها و افسانهها هم از بین رفتند اما با تمدنهای دیگر آمیخته شدند، مثلا بسیاری از خدایان و الهههای یونانی شباهت چشمگیری به خدایان بین النهرین دارند.
اما، چیزهای زیادی هم کاملا از بین رفت. مثل زبانهای بین النهرین که کاملا ناپدید شدند. آنها هیچ ارتباطی به سایر زبانهای موجود ندارند و هزاران سال هیچکس آنها را نمیفهمید.
تا اوایل دهه ۱۸۰۰ که باستان شناسان شروع به رمزگشایی لوحهای گلی باستانی بیشماری کنند که در خاورمیانه کشف شده بودند، نمیدانستیم تمدن بینالنهرین چقدر مهم و شگفتانگیز بوده است.
آنها خدایان خطرناکی را میپرستیدند
هر تمدنی در تاریخ به نوعی اعتقاد مذهبی روی آورده است. در دنیای مدرن، مذاهب توحیدی مثل اسلام و مسیحیت، رایجترین ادیان هستند، اما مردم بین النهرین باستان معتقد بودند هزاران خدا وجود دارد.
این خدایان چهرههای دور و ناآشنایی نبودند. مردم بین النهرین معتقد بودند که بشر توسط خدایان ساخته شده تا در مدیریت زمین به آنها یاری و کمک برساند. برخی از این خدایان آرام و مهربان بودند، اما برخی خطرناک و غیرقابل پیش بینی بودند. مثلا ناراحت کردن ارا (Erra)، خدای جنگ و قحطی حماقت به حساب میآمد، چون معتقد بودند ارا آنقدر بداخلاق است که سعی کرده بشر را کلا از روی زمین محو کند. صرفا به این خاطر که پرسروصدا بوده است!
کاهنان از سنین کم آموزش میدیدند و تصور بر این بود که آنها توانایی کنترل خواست خدایان را دارند. به همین دلیل آنها را بهترین دفاع دربرابر خدایانی میدانستند که ممکن بود قحطی، خشکسالی یا سیل راه بیندازند. این شخصیتهای مذهبی جزء قدرتمندترین و محترمترین افراد جامعه بودند. کاهنان عالی رتبه به اندازه پادشاهان نفوذ داشتند.
آنها اولین نظریه موسیقی را ایجاد کردند
در زمانی که اروپا هنوز پیشرفت چندانی بعد از عصر حجر نکرده بود، بین النهرین در حال شکوفایی بود. سومریها از طریق تکنیکهای آبیاری پیشرفته قدمهایی در راستای رام کردن طبیعت برداشته بودند و مسیرهای تجاری آنها به طول هزاران کیلومتر کشیده شده بود.
زندگی فقط یک مبارزه ناگزیر برای بقا نبود. انسانها اوقات فراغتی برای تفریح داشتند و هنر و موسیقی بخشهای مهم جامعه بودند.
سومریها طبلهایی با پوست حیوانات و سازهای بادی با استفاده از شاخ و استخوان میساختند. همچنین سازهای زهی مینواختند. چنگ سومری قدیمیترین نمونه کشف شده از خانواده این سازها است.
تا همین چند سال پیش ما فقط میتوانستیم حدس بزنیم که موسیقی سومریها چه صدایی داشته است. اما کشفهای اخیر از احتمالا قدیمیترین نُت موسیقی جهان پرده برداشتند که مبتنی بر یک مقیاس ۷ نُتی بوده است. این دو هزار سال پیش از زمانی بود که یونانیان باستان مقیاس موسیقی ۸ نتی را که پایه و اساس موسیقی غربی امروز است، ایجاد کنند.
یک لوح میخی دیگر پیدا شده که حاوی موسیقی یک سرود ۳۴۰۰ ساله است. این قدیمیترین قطعه موسیقی نوشته شده تا کنون است. این قطعه توسط موسیقیدانان امروزی بازسازی شده و بعد از هزاران سال میتواند باز هم آن را شنید.
سارگن بزرگ، پادشاه اکد یکی از اولین
رهبران نظامی بزرگ جهان بود
هرچند بیشتر مردم سومر عقاید مشابه و فرهنگ مشترکی داشتند، اما سومر یک موجودیت یکپارچه نبود. بلکه تمدنی متشکل از تعداد زیادی ایالت شهرهای مستقل بود. هر یک از آنها توسط یک رهبر مذهبی، یک شاه یا در حداقل یک مورد، یک ملکه اداره میشدند. گاهی اوقات آنها متحد و گاهی در جنگ بودند.
سرانجام ۲۳۰۰ سال قبل از میلاد، زمانی که سارگن بزرگ برای اولین بار کل بینالنهرین را فتح و تمام این سرزمین تحت حکومت یک نفر قرار گرفت، این روند هم تغییر کرد.
سارگن اولین رهبر نظامی بزرگ تاریخ است، اما به نظر میرسد از فرش به عرش رسیده باشد. طبق زندگینامه او که فقط بخشهایی از آن کشف شده، او یک فرزند نامشروع بوده است. با این وجود، ثابت کرد که نیروی بزرگی دارد که میتوان روی آن حساب کرد.
او با کمک یک ارتش ۵۰۰۰ نفری دهها شهر را فتح کرد و آنها را جزء امپراتوری اکدیان کرد. این اولین امپراتوری واقعی تاریخ بود و به سرعت گسترش یافت تا به کوههای ترکیه و حتی جزیره قبرس رسید. سارگن در هنر سیاست هم به همان اندازه مهارت داشت و با انتساب زیرکانه دخترش به عنوان کاهن اعظم، قدرت و اعتبار خود را با اراده خدایان همسو کرد.
شاید امپراتوری اکدیان با تغییرات آب و هوایی
از بین رفته باشد
زمانی که سارگن بزرگ زنده بود، امپراتوری اکدیان رونق داشت. اما اولین امپراتوری تاریخ زیاد دوام نیاورد. صد سال پس از مرگ سارگن، این امپراتوری از هم پاشید.
ما در مورد سقوط این امپراتوری چیز زیادی نمیدانیم. تصور میشد که جنگ و بیثباتی سیاسی، عامل آن باشند. اما شواهد جدید نشان میدهد که تغییرات آب و هوایی هم نقش مهمی داشته است.
بیشتر غذاهای امپراتوری در مناطق شمالی حاصلخیز تولید میشدند، اما شواهد باستان شناسی نشان میدهد که این زمینها به طور ناگهانی ۴۲۰۰ سال پیش متروک شدند. این را میتوان با شواهد نمونههای هستهای دریایی مرتبط دانست که نشان میدهد این منطقه دچار خشکسالی بزرگی در این دوران شده است.
چیزی که باعث این تغییر آب و هوایی شده، دقیقا مشخص نیست، اما به نظر میرسد این ضربهای بود که امپراتوری اکد نتوانست از پس آن برآید. البته این پایان بین النهرین نبود و بعد از آن امپراتوری بابل به وجود آمد که یکی از قدرتهای بزرگ دنیای باستان شد.
قوانین آنها به طرز شگفت انگیزی پیشرفته
بود
جوامع فقط وقتی کار میکنند که به قانون عمل کنند و متخلفان در خطر مجازات قرار داشته باشند. مانند بسیاری موارد دیگر، قدیمیترین قوانین نوشته شناخته شده در قرن ۲۱ پیش از میلاد و توسط سومریها بوده است. البته، یک متن قانونی مشهورتر، قانون حمورابی بود که به دستور حمورابی، پادشاه بابل نوشته شد.
قوانین مندرج در این متن به طرز جالبی بسیار پیشرفته هستند، هدف اعلام شده آها حفاظت از ضعیف دربرابر قوی بود. این قانون حداقل دستمزد کارگران را تعیین میکرد و اصل بیگناهی تا زمان اثبات جرم را به وجود آورد.
کسانی که از قوانین سرپیچی کنند باید در انتظارات مجازات سختی باشند. دزدها و قاتلان کشته میشوند و طبق یک قانون دیگر: «اگر مردی چشمان مرد دیگری را درآورد، چشمانش را باید درآورند. این بعدها به عنوان قاعده «چشم در برابر چشم» شناخته شد.
اثبات جرایمی مثل جادوگری سختتر بود و گناهکار یا بیگناه بودن در این مورد از طریق آزمایش مشخص میشد. اگر متهم از آزمایش جان سالم به در میبرد و بیگناهی او در برابر خدایان اثبات میشد، مدعی به جای او کشته میشد.
شاید باغهای معلق بابل اصلا وجود نداشته
باشند
قانون حمورابی مشهورترین میراث امپراتوری بابل نیست. این امتیاز متعلق به باغهای معلق بابل است که یکی از عجایب هفتگانه دنیای باستان به حساب میآیند. گفته میشود باغهای معلق بابل توسط بزرگترین حاکم آن، بخت النصر دوم و به عنوان هدیه به همسرش ساخته شده بود که از وطن سرسبز خود را دور شده بود.
این باغها شبیه کوهی از درخت، بوته و درختچه بوده و منابع مختلفی آن را به عنوان یکی از بهترین شاهکارهای مهندسی جهان توصیف کرده اند. مشکل این جاست که اثبات آنها بسیار دشوار است. طبق بیشتر منابع، این باغها باید جایی در نزدیکی رود فرات باشند، اما با وجود تحقیقات گسترده باستان شناسی، هیچکس نتوانسته آنها را پیدا کند.
یک نظریه هم این است که شاید آنها هرگز وجود نداشته اند، مخصوصا اینکه هیچ متن بابلی معاصری به این باغها اشاره نکرده است. یک احتمال دیگر هم این است که شاید آنها اصلا در بابل نبودند و این همه مدت جای اشتباهی را به دنبال آنها میگشتیم.
نظریههای عجیبی درباره بین النهرین باستان
وجود دارد
هنوز چیزهای زیادی هست که درباره تمدنهای باستانی بینالنهرین نمیدانیم و برخی تلاش کرده اند این جاهای خالی را با تئوریهای عجیب پر کنند.
حتی وزیر حمل و نقل عراق، کاظم فنجان هم در این عمل شرکت کرده است. او بدون اینکه برای ارائه مدرک به خودش زحمت بدهد، ادعا کرد که سومریهای باستان اولین فرودگاه جهان را ۷۰۰۰ سال پیش ساختند و این فرودگاهها به عنوان پایگاهی برای اکتشاف فضایی به کار میرفتند و سومریها حتی از پلوتو هم دیدن کرده اند.
لوحهای خط میخی کشف شده که توضیح میدهند خدایان بین النهرین باستان از آسمان فرود میآیند. برخی هم معتقدند این تصور آنها نبوده بلکه یک واقعه تاریخی واقعی است! طبق این نظریه که نتوانسته دانشمندان جدی و متفکر را حمایت زیادی را به خود جلب کند، خدایان بین النهرین باستان نژادی از آدم فضاییهای شبه انسان بودند که هزاران سال پیش از آسمان روی زمین فرود میآمدند.
منبع: toptenz
وَ قَالَ ع أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى
اواسط قرن نوزدهم تا پایان این قرن در آمریکا را دوران غرب وحشی مینامند، دورهای که بلافاصله پس از پایان جنگ داخلی در این کشور و در آستانه شروع قرن جدید بود.
در این برهه از تاریخ آمریکا، زنان و مردان زیادی دسته دسته و از مسیرهای وحشی و رام نشده غرب رودخانه میسیسیپی در جستجوی آزادی و ثروت از نقطهای به نقطه دیگر میرفتند بدون اینکه نظم و قانون خاصی وجود داشته باشد.
در شهرهای بسیاری که به خاطر شایعات و ادعاها در مورد پیدا شدن رگههای طلا و نقره و همچنین چاههای نفت در آن حوالی شکل گرفته بودند، پیدا کرد یک وسیله سرگرمی کار چندان سختی نبود. در این میان بر سر هر چیزی رقابت و دوئل وجود داشت و اگر به اندازه کافی در کشیدن تپانچه سریع نبودید خیلی زود به پایان خط زندگیتان میرسیدید.
دستکم این چیزی است که هالیوود از دنیای غرب وحشی برای ما ترسیم کرده است. در این تصویرسازی هالیوودی، همواره از مردان سخن گفته شده و مردان غرب وحشی ستارههای داستان بودهاند؛ از وایت ایرپ گرفت تا داک هالیدی، جسی جیمز، بوچ کسیدی و ساندنس کید و البته بیلی دِ کید.
اما زنان چه؟ واقعیت این است که زنان غرب وحشی نیز به اندازه مردان زمان خود شجاع، قانونگریز و خشن بودند و برخی از آنان نیز برای اثبات این موضوع القاب خاصی داشتند.
کیت هورونی ملقب به «دماغ گنده» یا خانم
داک هالیدی
ماری کیت هورونی زنی بود که در غرب وحشی اغلب با عنوان خانم داک هالیدی شناخته میشد، زیرا مدتی طولانی با این دندانپزشکی که به هفتتیرکشی روی آورد رابطه عاشقانه داشت. با این وجود هورونی نیز نه تنها معشوقه یک شرور یاغی مشهور بود بلکه خود نیز در دنیای یاغیان غرب وحشی نام و اعتباری داشت.
هورونی در حدود سال ۱۸۵۰ و در سرزمینی که آن زمان مجارستان نامیده میشد بدنیا امد. خانواده او بعدها به مکزیک مهاجرت کردند، جایی که پدر او به عنوان جراح شخصی امپراطور ماکسیمیلیان مشغول به کار شد. وقتی که دولت امپراطوری در مکزیک سقوط کرد، خانواده هورونی نیز به آیووا نقل مکان کردند.
مدت کوتاهی بعد از این ماجرا، کیت یتیم شده و پس از یک ازدواج تراژیک و از دادن همسر و فرزندش به خاطر یک تب کشنده، مجبور به روسپیگری در شهر داج سیتی شد. در همین شهر بود که کیت در سال ۱۸۷۵ با وایت ایرپ و از طریق او با داک هالیدی آشنا شد، آشنایی که خیلی زود به عشق انجامید.
علاقه او به هالیدی چنان زیاد بود که وقتی او را به خاطر کشتن یک مرد به خاطر کارت بازی دستگیر کردند، کیت سعی کرد او را فراری دهد. در ادامه او زندانبان هالیدی را تهدید کرد که در صورت آزاد نکردن شوهرش او را به قتل خواهد رساند و در نهایت توانست هالیدی را آزاد کند.
این دو در نهایت به شهر تامبستون رفته و در آنجا بود که داک هالیدی در نبرد مسلحانه مشهور او کی کورال شرکت کرد. هورونی در نهایت در سن ۸۹ سالگی در آریزونا درگذشت.
ایتا پلَیس، ملکه یاغی
زیبا، جذاب و باهوش! ایتا پلیس بعد از آشنایی با هری لانگاباو و رابرت لروی پارکر که بعدها به ساندنس کید و بوچ کسیدی مشهور شدند، دیگر ضلع خطرناک این مثلث را تشکیل داد. این سه در حدود سال ۱۹۰۰ در روسپیخانهای در سن آنتونیو با یکدیگر آشنا شده و ماجراجوییهای مشهور خود را آغاز کردند.
اطلاعات زیادی در مورد زندگی این زن در دست نیست، اما بسیاری از تاریخ شناسان بر این باورند او همان آن باستی است که گفته میشود از اعضای دارودسته لانگابالو و پارکر بوده است. گفته میشود که در جریان سرقتهای کسیدی و کید، پلیس نقش نگه داشتن و آماده کردن اسبهای فرار را داشته و ظاهراً به تنهایی حمله گروهی از تعقیب کنندگان این دو را دفع کرده است.
او رابطهای عاشقانه با لانگاباو داشته و در بسیاری از سرقتها همدست وی و پارکر بود. مدت کوتاهی پس از آشنایی با این دو، پلیس با آنها به آرژانتین گریخته و در آنجا نیز در سرقت از بانکها مشارکت داشت. لانگاباو و پارکر در نهایت توسط سواره نظام بولیوی کشته شدند و احتمال میرود که پلیس نیز در این عملیات کشته شده باشد.
با این وجود شایعاتی در مورد زنده ماندن او و بازگشتش به آمریکا و ادامه زندگی در روسپیخانهها یا بعنوان معلم و سرباز در جنگ مکزیک و آمریکا نیز وجود دارد. در هر صورت به ایتا پلیس در غرب وحشی لقب ملکه یاغی داده شده بود.
النور دومونت یا مادام سبیلو
اجازه ندهید ریش و سبیل گولتان بزند، زیرا النور دومونت در سالهای اول جوانی خود در اواسط قرن نوزدهم زنی بود که در قمارخانهها کار میکرد. بر اساس کتابهای تاریخی، دومونت لباسهای فاخری پوشیده و موهای خود را بلند کرده و روی سرش میبست.
او در سال ۱۸۲۸ در نیواورلئان به دنیا آمده، زمانی که تنها ۲۱ سال سن داشته به کالیفرنیا نقل مکان کرده و خیلی زود به عنوان یک قمارباز ماهر برای خود نامی دست و پا کرد، هر چند در نهایت از محل کارش در یک کافه و قمارخانه به دلیل تقلب اخراج شد. با این وجود وقتی که دومونت به شهر نوادا سیتی رسید مقدار قابل توجهی پول همراه خود داشته و یک کافه برای خودش باز کرد.
خیلی زود معدنکاران به کافه او هجوم برده و از هیچ تلاشی برای اغوا کردن این زن مشهور دریغ نکردند. با این وجود هیچ کس نتوانست نظر او را به خود جلب کند تا اینکه دومونت به کارسون سیتی رفته و پس از خرید یک مزرعه شیفته مردی به نام جک مک نایت شد. اما پس از این که مک نایت یک شیاد از آب درآمده و مزرعه را به فروش رساند، دومونت چارهای جز کشتن او نداشت.
شهرت و اعتبار دومونت بعد از این قتل رو به افول گذاشت و به خاطر اینکه یک ردیف موی زمخت بالای لبش سبز شده بود به او لقب بانوی سبیلو دادند. در یکی از شبهای سال ۱۸۷۹، دومونت پس از برداشتن یک بطری شراب و مقداری مورفین، به تنهایی و با پای پیاده از شهر خارج شد و روز بعد جنازه او را پیدا کردند.
بل استار، ملکه راهزنان
به نظر میرسد که سرنوشت بل استار این نبود که راهزن باشد. او با نام مایرا میبل شرلی در میزوری و در یک خانواده متمول به دنیا آمده بود طوری که انتظار میرفت زندگی خوبی در انتظار او باشد. اما جنگ داخلی آمریکا باعث از بین رفتن ثروت خانوادگی او شده و خانوادهاش برای شروع مجدد زندگی به تگزاس نقل مکان کردند.
بل که در این سالها به عنوان جاسوس نیروهای کنفدراسیون کار کرده بود خیلی زود مسیر اشتباه را در پیش گرفته و به دار و دسته جیمز یانگر پیوست و در ادامه با یک آدمکش مشهور به نام جیم رید ازدواج کرد. بر اساس شواهد تاریخی، رید علاقهای اعتیادگونه به دزدیدن اسب و سرقت از بانک داشت.
او بل را همراه خود به تگزاس، کالیفرنیا و مناطق تحت کنترل سرخپوستان برده و در قانونشکنی، قتل و به طور کلی دردسر درست کردن در کنار خود داشت. به عنوان یک مادر جوان، بل نیز به همسر خود کمک کرده و همیشه همراه وی بود هر چند شواهد زیادی دال بر مشارکت بل در این قانونشکنیها وجود ندارد.
بعد از مرگ رید در سال ۱۸۷۴، بل با سم استار که یک یاغی نیمه سرخپوست بود آشنا شده و بدین ترتیب بود که زندگی واقعی او به عنوان ملکه راهزن آغاز گردید. او و استار به زور مالکیت یک مزرعه ۱۰۰۰ هکتاری را در اوکلاهاما در اختیار گرفته و اغلب میزبان شخصیتهای شرور و تحت تعقیبی مانند جسی جیمز و دیگران بودند.
بل در این مدت به سرقت اسب، خرید و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی و قانونشکنیهای کوچکتر مشغول بوده و مدت کوتاهی را نیز در زندان گذراند. در سال ۱۸۸۶ بود که سم استار توسط یکی از رقبایش کشته شد و بدین ترتیب بود که بل دیگر ذائقه خود برای جرم و جنایت را از دست داد. او در نهایت در ژانویه ۱۸۸۹ و در حالی که سوار اسب بود مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شد.
پرل هارت، راهزن دلیجان با قلبی از طلا
پرل هارت که با لقب راهزن آریزونا نیز شناخته میشد، سرقت از دلیجانها را پیشه خود ساخته بود. او این کار را در ماه می ۱۸۹۹ و در حالی که سخت برای فرستادن پول برای فرزند و همسرش درمانده بود، آغاز کرد و به اولین سرقت خود از دلیجانها دست زد.
بر اساس شواهد تاریخی، او که لباسهای مردانه به تن داشت با ۴۱۸ دلار پول نقد، دلیجان مذکور را ترک کرد. او تا حدودی از کار خود شرمسار بود به همین دلیل به هر یک از مسافران یک دلار پس داد تا بتوانند در شهر برای خود غذایی بخرند. در نهایت مامورین قانون هارت و همسرش، جو بوت، را دستگیر کرده و آنها را به زندان فرستادند.
در ادامه هارت توانست نگهبانان را اغوا کند که در فرار از زندان به او کمک کنند، اما خیلی زود دوباره دستگیر شد. در ادامه همسر هارت به ۳۰ سال زندان محکوم شد، اما خود هارت توسط هیئت منصفه بیگناه شناخته شد. این حکم باعث عصبانیت قاضی شده و به همین خاطر او را به جرم به سرقت بردن تپانچه راننده دلیجان به هفت سال زندان محکوم کرد.
هارت در زندان به شکل غیرمنتظرهای باردار شده و فرماندار آریزونا برای حفظ آبروی مقامات شهر او را در سال ۱۹۰۲ مورد عفو قرار داد. اطلاعات زیادی در مورد زندگی هارت پس از آزادی از زندان در دست نیست.
سالی اسکول یا سالی سَرخور
قبل از اینکه سالی اسکول به یکی از ترسناکترین زنان غرب وحشی تبدیل شود نام او سالی نیومن بود که در سال ۱۸۱۷ در ایلینوی به دنیا آمده بود. ۶ سال بعد، خانواده او به تگزاس نقل مکان کرد جایی که سالی برای اولین بار با طعم تلخ زندگی خشن و ترسناک در غرب وحشی آشنا شد.
او در این شهر شاهد بریده شدن انگشتان پای یک سرخپوست توسط مادرش بود به این گناه که وارد حریم شخصی خانه آنها شده بود. در ادامه سالی تفنگی به دست گرفته و علیرغم درخواست یکی از همسایگان برای دادن تفنگ به او خودش تصمیم گرفت با یک مهاجم سرخپوست مقابله کند.
در سال ۱۸۳۳، بعد از مشاهده کارهای شجاعانه او در نبرد با قبایل بومی سرخپوست، سالی با جسی رابینسون ازدواج کرد. رابینسون بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک، زنده او را ترک کرد، اما سه همسر آینده سالی به اندازه او خوششانس نبوده و همگی در اثر اتفاقاتی مرموز کشته شدند.
در آن زمان اسکول به خاطر مردن همسرانش چنان مشهور شده بود که مادران از نام او برای ترساندن فرزندان شرور خود استفاده میکردند. اطلاع دقیقی از زمان مرگ سالی اسکول در دست نیست، اما بر اساس افسانهها، پنجمین و آخرین شوهرش او را به خاطر پول کشته و او را در یک قبر کمعمق دفن کرد.
پرل دِ ور، کبوتر کثیف کریپل کریک
پرل دِ ور در اواخر دهه ۱۸۷۰ به عنوان یک روسپی برای خود نامی دست و پا کرد. او در شیکاگو بدنیا آمده، اما در ایندیانا بزرگ شد و برای سوء استفاده از مردان مجرد به سمت غرب رفت. بر اساس اسناد تاریخی، دِ ور با نام خانم ایزابل مارتین به دنور رسید، اما تا جایی که ساکنان میدانستند هیچ کسی آقای مارتین را نمیشناخت.
وی در دنور شرایط خوبی داشت تا اینکه تب نقره در سال ۱۸۹۳ بالا گرفته و پرل نیز تصمیم گرفت شانس خود را در شهر کریپل کریک بیازماید. او روسپیخانه خود را در این شهر راهاندازی کرده و خیلی زود کسب و کار موفقی برای خود ترتیب داد. خانواده او بر این باور بودند که دخترشان به عنوان یک خیاط در کرپیل کریک مشغول کار است و نه اداره کننده یک روسپیخانه.
او نیز سعی کرد ظاهر قضیه را حفظ کرده و در ادامه با یک آسیابان ازدواج کرد. در نتیجه یک آتشسوزی بزرگ در شهر، پرل روسپیخانه و آسیابش را از دست داد و به ازدواجش نیز پایان داد. دِ ور پس از این ماجرا در کریپل کریک مانده و یک مرکز سرگرمی دیگر تاسیس کرد.
بعد از یک مهمانی بزرگ در ژوئن ۱۸۹۷، دِ ور به اتاقش رفت و دریافت که نمیتواند بخوابد و برای حل این مشکل مقداری محلول تریاک نوشید. صبح روز بعد جنازه او را در رختخوابش پیدا کردند.
منبع: grunge
وَ قَالَ ع فَاعِلُ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ وَ فَاعِلُ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ
هرچند ما معمولا کمتر از ۳۰ نوع ادویه مختلف در آشپزخانه استفاده میکنیم، اما بیش از ۱۰۰ نوع ادویه در دنیا وجود دارد، و بسیاری از آنها برگ نیستند، مثلا کنجد داخل غلاف رشد میکند، زعفران پرچم گل است و فلفل سیاه روی گیاهان بالارونده رشد میکند. ما همیشه دوست داریم چیزهای بیشتری درباره اطرافمان بدانیم، به خصوص درمورد غذاها. در این مطلب ۱۵ چاشنی محبوب را میبینید که قبل از اینکه وارد قفسههای فروشگاه شوند چه شکلی بودند.
کنجد
این دانههای معطر و ریز سیاه یا سفید که اغلب روی نان یا برخی غذاها میبینیم، داخل غلاف رشد میکنند. گیاه کنجد که گلهای سفید یا یاسی دارد، تا ۲.۷ متر رشد میکند. در هر غلاف که معمولا بسیار کوچک هستند (حدود ۳ تا ۵ سانتیمتر) صدها دانه کنجد رشد میکند. کنجد در آب و هوای گرم و خشک رشد میکند، زیرا گیاه بسیار مقاومی نسبت به خشکی است.
زعفران
نام این ادویه در زبان یونانی به معنای «رشته» یا «تار» است. ارزشمندترین قسمت زعفران، پرچمهای قرمز رنگ آن هستند. آنها را باید به سرعت جمع کرد، چون این گل سریع میمیرد، به همین دلیل زعفران ادویه بسیار گران قیمت و حساسی است.
واسابی
بیشترین طرفداران سوشی نمیدانند که واسابی یک ریشه است و حتی گاهی ترب کوهی ژاپنی نامیده میشود. خود این گیاه برگهایی به شکل قلب و گلهای سفید کوچکی دارد و ریشه به شکل خمیر و پودر رنده میشود. واسابی در جاهای تاریک و مرطوب رشد میکند، اما در باغ هم قابل پرورش است.
هل
هل یکی از گرانترین ادویههای بازار است، به همین دلیل «ملکه ادویه ها» نامیده میشود. میوه نارس این گیاه عطر بسیار قوی دارد. آنها را باید جمع و در آفتاب خشک کرد، سپس مرطوب کرد و دوباره خشک کرد. هلِ حاصل، کپسولهای سه وجهی به طول ۱-۱.۵ سانتیمتر است.
جوز هندی
خود درخت جوزهندی واقعا بلند است و ۱۰ تا ۱۲ متر ارتفاع دارد. مهمترین بخش آن، میوههای بزرگش هستند که شبیه هلو هستند. وقتی آنها کاملا برسند، از وسط میترکند و هسته آن مشخص میشود، سپس هستهها را جمع میکنند، خشک میکنند و میسایند.
فلفل سیاه
فلفلها روی گیاهان بالارونده چوبی رشد میکنند که در مکانهایی مثل آسیا که رطوبت بالا و گرمای پایداری دارند، دور درختان رشد میکند و طول آنها به ۱۵ متر میرسد. فلفل سیاه گلهای سفید کوچکی دارد که روی سنبلههای درازی رشد میکنند. این میوههای سبز گرد دقیقا همان فلفل سیاههایی هستند که در بازار میبینیم.
خردل
خردل به خاطر گلهای زیبایی که دارد زرد رنگ است. این گیاه در مزارع رشد میکند و از اواخر سپتامبر تا اوایل اکتبر گل میدهد. سپس دانههای آن را برداشت و خشک میکنند. از دانه خردل بیشتر در آشپزی و داروسازی استفاده میشود.
زیره
زیره گیاه مقاوم در برابر سرما و عاشق نور و رطوبت است. این گیاه گلدار شباهت زیادی به جعفری دارد. دانهها را قبل از اینکه برسند جمع کرده و سپس در جای خشک و تاریک قرار میدهند تا برسد. اما نه تنها از دانه، بلکه از برگهای جوان این گیاه هم میتوانید به عنوان چاشنی استفاده کنید. آنها حاوی موادمعدنی، ویتامین آ و سی و روغن هستند.
بادیان ختایی
این درختچههای همیشه سبز، بادیان ختایی یا انیسون ستارهای نامیده میشوند، هر یک از شاخههای این ستاره قهوهای دانههای معطری را در خود پنهان کرده اند. علاوه بر این، همه بخشهای این درختچه از جمله ریشه، همان بوی دلپذیر را دارند. خود میوه تعداد غلاف کوچک است که در یک غلاف ستارهای بزرگتر قرار گرفته است. پس از رسیدن میوه، کپسولها میترکند و دانهها آشکار میشوند.
کیپر
کیپرها غنچههای گلی هستند که روی بوتههای کوچک با ساقههای بلند رشد میکنند. این گیاه در دوره گلدهی گلهای صورتی و سفید زیبایی میدهد. کیپر هرگز به صورت خام خورده نمیشود، آنها معمولا در ترشی یا شور استفاده میشوند.
زردچوبه
زردچوبه نه تنها یک ادویه معروف جهانی است، بلکه یک گیاه گلدار زیبا است. تامین کننده اصلی زردچوبه جهان هند است. این ادویه در واقع یک ریشه است. این ریشه را از زمین خارج کرده و یه دقیقه در آبجوش میگذارند. این کار سلولهای ریشه را فعال میکند و شروع به ترشح یک ماده نارنجی میکند. پس از آن ریشه را خشک میکنند و به شکل پودر درمی آورند.
وانیل
وانیل روی تاکهای دائمی رشد میکند و بومی آمریکای مرکزی است. از دوران باستان، مردم بومی مکزیک غلافهای وانیل را جمع میکردند و آن را به نوشیدنیهایی که از درخت کاکائو تهیه میکردند اضافه میکردند. وانیل معمولا خشک و پودر میشود.
میخک
میخکها غنچههای معطر خشک شده درخت میخک گرمسیری هستند. فقط از غنچههای بازنشده برای تهیه ادویه استفاده میشود. این درخت دو بار در سال گل میدهد، اما محصول زیادی به بار میآورد، به همین دلیل قیمت این ادویه بالا نیست.
رزماری
رزماری بومی منطقه مدیترانه است و به عنوان «شبنم دریا» ترجمه میشود. رزماری روی بوتههای چوبی همیشه سبز با برگهای سوزنی رشد میکند. این ادویه از غنچههای کوچک بوته تهیه میشود که باید خشک و پودر شود.
مریم گلی
مریم گلی در فضاهای باز، تپهها و حاشیه نهرها و رودخانهها و روی درختچههای ۳۰-۴۰ سانتیمتری رشد میکند. این گیاه گلهای آبی-بنفش زیبایی دارد، اما برگهای آن است که به عنوان ادویه استفاده میشود. از مریم گلی نه تنها در آشپزی بلکه در پزشکی هم استفاده میشود.
منبع: brightside
در تابستان ۱۹۷۸، سازمان بهداشت جهانی در آستانه یک دستاورد چشمگیر قرار داشت: آبله، بیماری که سه هزار سال بود مردم را وحشت زده کرده و میلیونها نفر را کشته بود، از طریق برنامه واکسیناسیون جمعی که ۱۰ سال به طول انجامید، ریشه کن شده بود.
آخرین مورد گزارش شده از آبله در اکتبر سال پیش از آن بود، با دقیقتر بخواهیم بگوییم ۱۰ ماه قبل. یک آشپز ۲۳ ساله به نام علی مائو مالین که در بیمارستانی در سومالی کار میکرد، آخرین کسی بود که از راه طبیعی به این بیماری مبتلا شد. مالین واکسینه نشده بود، اما به طرز معجزه آسایی بهبود یافت. تیمی از پزشکان عاملان شیوع بیماری را ردیابی کردند که منجر به واکسیناسیون بیش از ۵۰هزار نفر شد.
دونالد هندرسون، واگیر شناس یا اپیدمیولوژیست آمریکایی که کمپین ریشهکنی آبله را در سازمان بهداشت جهانی به عهده داشت به همراه گروهش به این نتیجه رسیده بودند که دیگر هرگز موردی از این بیماری وحشتناک مشاهده نخواهد شد. اما تا دو سال بعد که مطمئن شوند آبله کاملا از بین رفته است، این را اعلام رسمی نکردند. سپس این بیماری، بار دیگر و برای آخرین بار مشاهده شد.
قربانی ژانت پارکر، عکاس پزشکی ۴۰ ساله بود که در بخش آناتومی دانشکده پزشکی بیرمنگام در انگلستان کار میکرد. پارکر در ۱۱ آگوست مبتلا به تب همراه با سردرد و درد عضلانی شد. در عرض چند روز، بدنش پر از جوش و خالهای قرمز زشت شد. پزشکش به او گفت که مبتلا به آبله مرغان شده و جای نگرانی نیست. اما چند روز بعد، تاولهای چرکی بزرگ و بزرگتر شدند و بیماری او بدتر شد تا اینکه دیگر نتوانست بدون کمک مقاومت کند. او در ۲۰ آگوست در بیمارستان قرنطینه کاترین دو بارنز در سولیهال انگلستان بستری شد و همان جا بود که بیماری وحشتناکش تشخیص داده شد: او مبتلا به شدیدترین نوع آبله شده بود!
ژانت پارکر در روز عروسیاش
وقتی خبر این بیماری به بیرون درز پیدا کرد، شهر را وحشت فرا گرفت. البته فقط مردم نبودند که ترسیده بودند، دولت و سازمان بهداشت جهانی هم دچار وحشت شده بودند. از میان همه مکانهای ممکن، انگلیس آخرین جایی بود که انتظار شیوع آبله از آن میرفت. اما منبع این عفونت مشخص بود.
دفتر پارکر دقیقا بالای یک آزمایشگاه به سرپرستی پروفسور بدسون قرار داشت، جایی که نمونههای زنده ویروس آبله مورد مطالعه قرار میگرفت. این یکی از معدود آزمایشگاههایی بود که توسط سازمان بهداشت جهانی برای تحقیق این بیماری استفاده میشد. درخواست بدسون برای مجوز انجام تحقیقات روی آبله ابتدا توسط سازمان بهداشت جهانی رد شد، زیرا میخواستند تا حد ممکن آزمایشگاههای کمی این ویروس را ذخیره کنند. اما بدسون پافشاری کرد و در نهایت مجوز انجام تحقیقات روی ویروس آبله، به شرط رعایت استانداردهای ایمنی آزمایشگاه داده شد.
بدسون موافقت کرد، اما به وعده خود عمل نکرد. در بازرسی سه ماه پیش از شیوع بیماری، مشخص شد که استانداردهای ایمنی مطابق با توصیههای سازمان بهداشت جهانی نبوده است. بدسون اطمینان داد که خطری پیش نمآید و کار او تقریبا به پایان رسیده و به روزرسانی آزمایشگاه بسیار زمانبر و پرهزینه است.
پروفسور بدسون یکی از اولین کسانی بود که ماجرای بیماری ژانت پارکر را شنید. این خبر او را وحشت زده کرد.
پروفسور هنری بدسون
بعد از چند روز بیماری پارکر رو به وخامت گذاشت. هر دو چشم او در اثر زخم نابینا شد و پزشکان معتقد بودند که کلیههایش هم از کار افتاده اند. در ۵ سپتامبر، پدر ۷۷ ساله پارکر که نمیتوانست فشار بیماری دخترش را تحمل کند، در اثر ایست قلبی درگذشت. روز بعد، پروفسور بدسون به خانه خود در حومه بیرمنگام رفت و با بریدن گلویش، خود را کشت.
او این یادداشت را از خود به جا گذاشت: «از اعتمادی که بسیاری از دوستان و همکارانم به من و کارم داشتند متاسفم. میدانم این آخرین کاری است که انجام دادم، اما شاید به آنها آرامش دهد.»
پارکر در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۸ درگذشت.
با بررسی بیشتر فاجعه عدم رعایت ایمنی و بیاحتیاطیهای زیادی در میان کارمندان آزمایشگاه مشخص شد، مثل دست زدن به نمونههای ویروس بدون تجهیزات ایمنی، نبودن هوابند برای جلوگیری از خروج ویروس از آزمایشگاه، نبودن حمام یا رختکن، استریل کردن نامناسب و پوشیدن لباسهای آلوده. کارمندان دچار این عفونت نشدند، چون واکسنهای خود را که هر سه تا ۵ سال تمدید میشد، به موقع میزدند.
منبع: amusingplanet
آثار تاریخی به جا مانده از گذشتههای خیلی دور همیشه پر از هیجان، جذابیت و شگفتی هستند و کند و کاو در حقایق هر کدام از آنها لذت فراوانی را به دنبال دارد. خوشبختانه کشور ما به لحاظ قدمت بالایی که دارد از آثار تاریخی بسیاری برخوردار است که از زمانهای باستان گرفته تا یک قرن اخیر را شامل میشوند.وقتی صحبت از آثار به جا مانده از دوران باستانی میشود اکثر ما مستقیماً به یاد تخت جمشید میافتیم که بزرگترین بنای سنگی در کشور ایران است، اما در این مطلب تصمیم داریم به سراغ دومین بنای سنگی بزرگ باستانی در کشور خود بپردازیم و تاریخچه، حقایق و امکانات گردشگری آن را بررسی کنیم. با ما باشید تا به طور مفصل به سراغ بررسی معبد آناهیتا برویم.
درباره معبد آناهیتا
معبد سنگی آناهیتا که از آثار باستانی پیش از میلاد مسیح به شمار میآید در شهر کنگاور استان کرمانشاه قرار گرفته است و دنیایی از شگفتی را به همراه دارد. بر اساس منابع تاریخی این معبد در گذشته به عنوان مکانی برای احترام به مقام الهه آب یا همان آناهیتا مورد استفاده قرار میگرفته است.محققان نام این بنا را معبد آناهیتا، الهه ایرانی و در واقع معادل آرتمیس یونانی دانستهاند و این نام بعد از آن بر این بنا باقی ماند. آناهیتا ایزد بانوی آبهای روان و برکت در دوران پیش از اسلام بوده و آثار بسیاری نیز از باور و ایمان به این ایزد به جای مانده است.بعد از ظهور دین اسلام در ایران این معبد دچار تحولات و تغییرات بسیاری شد و همین موضوع نیز باعث شکلگیری ابهامات زیادی در خصوص تاریخچه و معماری این بنا شده است. با این حال بر اساس مستندات تاریخی به جا مانده میتوان گفت که این بنای سنگی بزرگ مربوط به سه دوره هخامنشیان، اشکانیان و همچنین ساسانیان است.این معبد بزرگ و شگفتانگیز بر روی تپهای با ارتفاع چیزی حدود ۳۲ متر قرار گرفته است و برای ورود به آن باید از پلههایی دو طرفه در سمت جنوبی و همچنین پلههایی یک طرفه در سمت شمالی معبد اقدام کرد.
یکی از نکات جالبی که در رابطه با این معبد وجود دارد آن است که در قسمت شمال غربی آن امامزاده و مسجدی بنا شده که زیارتگاه افراد زیادی از گذشته تا به امروز را شکل میدهد. در قسمت شمال شرقی این معبد دو ردیف موازی سنگ تراشیده شدهای به کار رفته که نشاندهنده ورودیای به عرض دو متر در این قسمت است.جالب است بدانید که بر روی سنگهای موجود در این معبد علائمی همچون جای آتشی که دقیقاً شبیه به آتشکده است دیده میشود که همین موضوع نشاندهنده احتمال وجود آتشکده در این منطقه نیز هست، با این حال باز هم نمیتوان با قطعیت نظر داد و تأیید کرد.بر روی دیوارهای این معبد ستونهایی دیده میشود که قطر آنها زیاد بوده و ارتفاعشان نیز به گونهای طراحی شده که سه برابر قطرشان است و همین موضوع نیز یکی از شگفتیهای طراحی و معماری این معبد به شمار میآید.
در ساخت بنای معبد آناهیتا و به خصوص دیوارهای آن از سنگ و ملات گچ استفاده شده است و سازندگان آن به وسیله قطعه سنگهای بزرگ تراشیده شده و به صورت خشکه چین نمای بیرونی آن را تزئین کردهاند.امروزه به جز پلکان و ستونهایی از این معبد چیز دیگری به جا نمانده است، اما با این حال قدم زدن در میان تاریخ پر رمز و رازی که روزی در میان این ستونها در جریان بوده آنقدر شگفتانگیز و جذاب است که شکوه تمامنشدنی آن وجود شما را فرا خواهد گرفت.ناگفته نماند که در اطراف این بنا طبیعت زیبایی نیز قرار دارد که به نوبه خود زیبایی آن را چندین و چند برابر میکند. شما میتوانید ساعتها زمان خود را صرف گشتوگذار در این منطقه کنید و از لذت آن سرشار شوید.
تاریخچه معبد آناهیتا
بر اساس تحقیقات و بررسیهای انجام شده گفته میشود که اولین سنگ بنای معبد آناهیتا در زمان هخامنشیان ساخته شد و در نهایت ساخت آن تا دوره ساسانیان به طول انجامید. برخی از مورخین دیگر بر این عقیده هستند که این بنا کاخی ناتمام با مالکیت خسروپرویز بوده و شکوه بسیاری نیز داشته است.از آنجایی که قرون بسیاری از ساخت این معبد گذشته و این بنا با سیلی از سوانح طبیعی و یا حتی تخریبهای انسانی به صورتهای سهوی یا عمدی مواجه شده نمیتوان به طور دقیقی در رابطه با تاریخ ساخت این بنا و یا فضای معماری آن اظهارنظر کرد. با این حال در دهههای اخیر تحقیقات و کاوشهایی بر این بنا صورت گرفته که اطلاعاتی کلی از مشخصات بنا، ارتفاع، حجم کلی آن و... نشان میدهد.برخی از این تحقیقات نشان میدهد در این معبد جویهای سنگی آب رودخانه را میزان میکرده و به شکل کاملاً باشکوهی به آبگیری وسط معبد هدایت میشده است. نوع این تقسیم آب و جریانی که به داخل معبد داشته به شکل کاملاً ظریف و حرفهای طراحی شده بوده که به نوعی امروزه آن را به عنوان یکی از شگفتیهای مهندسی دوران باستان میشناسند.
جالب است بدانید که در چهار طرف این معبد دالانهایی تعبیه شده بوده که در کف آنها جویهای آب رفت و آمد داشتند و در نهایت به داخل معبد هدایت میشدند.در دو قسمت بالای این معبد نیز سر چهار گاو به گونهای که رو به روی هم هستند وجود داشته که در زمان آبگیری این بخش از معبد عکس شر گاوها بر روی آب نقش میبسته و زیبایی بسیاری به فضا میبخشیده است.در نهایت نیز در وسط این معبد فضایی وجود داشته که آب جریان یافته از جویها در آن جمع میشده و استخر کوچکی را که ابعاد آن چیزی حدود ۱۰ در ۱۰ بوده و عمقش نیز به ۲۰ سانتیمتر میرسیده شکل میداده است.
بازدید از معبد آناهیتا
اگر تصمیم دارید که به بازدید از معبد آناهیتا در کنگاور کرمانشاه بروید میتوانید در تمامی فصلهای سال اقدام کنید، با این حال از آنجایی که زمستانهای این منطقه بسیار سرد است، توصیه میکنیم که در فصلهای تابستان و بهار به دیدن این بنا بروید.اگر قصد اقامت در این منطقه را نیز دارید باید بگوییم که امروزه هتلها و اقامتگاههای بسیاری در اطراف این جاذبه گردشگری وجود دارند که میتوانید روی آنها حساب کنید و سفر پرخاطرهای از کنگاور را برای خود به یادگار بگذارید. ناگفته نماند که برای رفتن به این معبد میتوانید از جاده همدان به کرمانشاه اقدام کنید و خود را به مرکز شهر کنگاور برسانید.
وَ قَالَ ع الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ
بچهدار شدن بدون نیاز به نر چیز عجیبی در طبیعت نیست. توانایی تولیدمثل بدون شرکت نر در لقاح، بکرزایی (parthenogenesis) نامیده میشود و رایجتر از آن چیزی است که فکر میکنید. با کمال تعجب، بسیاری از گونهها تولیدمثل غیرجنسی دارند، فقط درباره موجودات تک سلولی صحبت نمیکنیم؛ تعداد زیادی از گیاهان و حیوانات هم میتوانند این کار را انجام دهند که در این مطلب با آنها بیشتر آشنا میشوید.
زنبور عسل کیپ (Cape)
بیش از ۲۰هزار گونه زنبورعسل در سراسر دنیا وجود دارد، اما فقط یکی از آنهاست که میتواند بدون نیاز به زنبور نر تولیدمثل کند. زنبور عسل کیپ، گونهای در آفریقای جنوبی است که قادر به تولیدمثل از طریق فرآیندی به نام تلیتوکی (thelytoky) است. تلیتوکی نوعی بکرزایی است که به زنبورهای کارگر اجازه میدهد تخمهای ماده دیپلوئید بگذارند. زنبورهای به دست آمده همیشه ماده خواهند بودند و بدون اینکه تخمها نیاز به بارورشدن داشته باشند، به دنیا میآیند.
فقط تعداد کمی از زنبورهای کیپ کارگر از این روش برای تولیدمثل غیرجنسی استفاده میکنند، اما میتوانند ناهمگونی جمعیت را حفظ کنند. آنها مجموعههای مختلفی از کروموزوم دارند که باعث میشود زنبورهای جدید و منحصربه فردی در کندو باشند. زنبورها اغلب وقتی تخم میگذارند که به کارگران جدید نیاز است یا وقتی لازم است ملکه جدیدی به وجود بیاید.
کک آبی (Water Flea)
رایجترین گونه کک آبی، «Daphnia pulex» است که در آبهای آمریکا، استرالیا و اروپا یافت میشود. کک آبی این توانایی را دارد که از طریق فرآیندی به نام بکرزایی چرخهای تولیدمثل کند که به آن اجازه میدهد به صورت متناوب، تولیدمثل جنسی و غیرجنسی داشته باشد.
رصد این کک نشان میدهد که هرگاه شرایط آب مطلوب باشد، گونهها در بکرزایی چرخهای شرکت میکنند. اگر یک کک آبی با جنس مخالف خود روبرو شود، تولیدمثل جنسی میکند، اما اگر این اتفاق نیفتد هم مهم نیست. کک آبی که تصمیم به تولیدمثل گرفته با تولید گروهی از تخمها که از نظر ژنتیکی یکسان و کاملا از ماده تشکیل شده اند، این کار را انجام میدهد. این باعث میشود جمعیت زیادی از مادهها این ژن را در محیط گسترش دهند و در نتیجه کل جمعیت رشد نمایی داشته باشد.
عنکبوت گوبلین
این نوع عنکبوت خودش به تنهایی میتواند تولیدمثل کند. عنکبوتهای گوبلین خانوادهای از ۱۳۰۰ گونه هستند که فقط بین ۱ تا ۳ میلیمیتر طول دارند. بکرزایی فقط در تعداد معدودی از گونهها مشاهده شده است، از جمله «Triaeris stenaspis» که از ایران سرچشمه گرفته و در سراسر اروپا گسترش یافته است. این عنکبوتها فقط ۲ میلیمتر هستند، بنابراین خطری برای انسان ایجاد نمیکنند.
جالب اینجاست که هرگز نرهای این گونه جایی مشاهده نشده است، به همین دلیل دانشمندان معتقدند که آنها تولیدمثل غیرجنسی دارند. عنکبوتهای ماده این گونه مثل زنبورعسل کیپ تولیدمثل میکنند. نسل بعدی که با این روش به دنیا میآیند، نرخ باروری کمتری نشان میدهند، اما این گونه همچنان با این روش تولیدمثل میکند و تنوع ژنتیکی کافی در جمعیت فرزندان خود ایجاد میکند.
تاربیا گرانیفرا (Tarebia granifera)
هرکسی که تا به حال آکواریوم داشته و یک موجود ناخواسته به شکل حلزون کوچک در آن دیده، احتمالا تاربیا گرانیفرا را دیده است. این حلزونهای کوچک آب شیرین از جنوب شرقی آسیا سرچشمه گرفته و به گونه مهاجم در بیشتر نقاط جهان تبدیل شده اند. آنها را میتوان در آبهای گرمی مثل هاوایی، کوبا، جمهوری دومینیکن، آفریقای جنوبی، تگزاس، آیداهو، فلوریدا و جزایر کارائیب یافت.
این حلزونها به دو روش تولیدمثل میکنند: بکرزایی و تخم زنده گذار. به این معنی که جنین آنها تا وقتی آماده بیرون آمدن از تخم نباشد، از بدن ماده خارج نمیشود. این نتیجه اغلب در حلزونی دیده میشود که خودش تولیدمثل میکند و فرزندان آن هم میتوانند به سرعت تولیدمثل کنند و در یک منطقه کوچک مثل آکواریوم، جمعیت زیادی را تشکیل دهند. این ویژگی باعث شده این حلزون یک گونه مهاجم باشد. در جمعیت آن ها، نر هم یافت میشود، اما بسیاری از آنها دستگاه تناسلی غیرکاربردی دارند. این نشان میدهد که بکرزایی روش اصلی تولیدمثل آنها است.
خرچنگ مرمری (Marbled Crayfish)
جالبترین نکته درباره خرچنگ مرمری این نیست که به صورت غیرجنسی تولیدمثل میکنند، بلکه این است که این گونه تا اواخر دهه ۱۹۹۰ اصلا وجود نداشته است. جهش در گونههای والد باعث به وجودآمدن نوع جدیدی از خرچنگها شد. این موجودات کوچک نسبتا زیبا هستند و به بازار حیوانات خانگی در آلمان راه پیدا کرده اند، اما یک مشکل کوچک وجود دارد: خرچنگهای مرمری کلونهای چند صدتایی ایجاد میکنند.
یک خرچنگ مرمری ماده میتواند همزمان صدها تخم بگذارد، بنابراین کسانی که یکی از این خرچنگها را در آکواریوم خود نگه دارند، به زودی شاهد صدها خرچنگ در آکواریومشان خواهند بود که نمیتوانند از پس آن برآیند. در نتیجه، خرچنگ مرمری یک گونه مهاجم در سراسر دنیا به شمار میآید و اثرات مخربی در مکانهایی مثل ماداگاسکار داشته است. آنها با جمعیتشان، حیات وحش بومی را تهدید میکنند و تهدیدی برای اکوسیستم به شمار میآیند.
مارمولک دم شلاقی (Whiptail) نیومکزیکو
از حدود ۱۵۰۰ گونه شناخته شده که قادر به تولیدمثل از طریق بکرزایی هستند، بیشترشان گیاهان، حشرات و بندپایان هستند. توانایی تولیدمثل بدون بارور شدن تخم، در مهره داران نادر است، اما در تعداد کمی از خزندگان مشاهده شده است. مارمولک دم شلاقی نیومکزیکو نمونه بسیار جالبی است، چون این گونه اصلا نر ندارد!
این مارمولکها فرزندان دورگه حاصل جفتگیری دو گونه دیگر هستند که در آنها نر وجود دارد: مارمولک دم شلاقی راه راه کوچک و دم شلاقی غربی.
دورگه این دو گونه، فرزندان نر سالم به دنیا نمیآورند، اما این مانع تولیدمثل و افزایش جمعیت آنها نشده است. کل جمعیت دم شلاقیهای نیومکزیکو را مادهها تشکیل میدهند. آنها میتوانند تا چهار تخم بارورنشده در تابستان بگذارند و دو ماه بعد مارمولکهای ماده جدید از تخم درمی آیند.
قورباغه خوراکی
قورباغه خوراکی (Pelophylax esculentus) یک گونه رایج اروپایی از قورباغه آبی یا سبز است. این گونه اصلی قورباغههایی است در فرانسه به عنوان غذا استفاده میشود، زیرا پاهای آن اگر به درستی آماده شود، خوشمزه است.
این قورباغهها از طریق فرآیند هیبریدوژنز (hybridogenesis) تولیدمثل میکنند که شبیه بکرزایی است. در این روش تولیدمثل، ماده ژنتیکی از طرف پدر گرفته شده و به چیز کاملا جدیدی تبدیل میشود. اگرچه این دقیقا بکرزایی یا تولیدمثل غیرجنسی نیست، اما به خاطر ماهیت فرزندان در این لیست قرار میگیرد. نسل بعدی DNA مادر را دارد در حالی که فقط ژنومهای هیبریدی شده پدر را دارد. این روش عجیبی برای تولیدمثل است.
اژدهای کومودو
اژدهای کومودو مدتهاست که با اندازه باورنکردنی و شباهت به خزندگان باستانی که مدتها پیش از روی زمین منقرض شدند، توجه انسانها را به خود جلب کرده است. آنها بزرگترین گونه زنده مارمولکها هستند که طولشان به ۳ متر و وزنشان به ۱۷۰ کیلوگرم میرسد. آنها از حیوانات بزرگی مثل گوزن و خوک تغذیه میکنند، اما به خاطر سموم موجود در نیشهایشان میتوانند انسان را هم از پا دربیاورند.
تا سال ۲۰۰۵ کسی نمیدانست این خزندگان به صورت بکرزایی تولیدمثل میکنند؛ یعنی زمانی که یک گونه در باغ وحش لندن بدون هیچ تماسی با نرها بعد از دو سال تخم گذاشت. در ابتدا، گمان میکردند که او اسپرم را ذخیره کرده تا در صورت نیاز استفاده کند، اما ثابت شد این حدس غلط است. آزمایشهای ژنتیک ثابت کرد که هیچ ماده ژنتیکی دیگری وجود ندارد. همین اتفاق برای اژدهاهای کومودوی ماده دیگری هم در سراسر جهان هم افتاده بود.
بسیاری از خزندگانی که از این تخمها بیرون میآیند، نر هستند، که برای تولیدمثل غیرجنسی عجیب است. آنها این کار را از طریق سیستم تعیین جنسیت کرومزومی ZW انجام میدهند که با سیستم کروموزومی XY پستانداران فرق دارد. وقتی اژدهای کومودو وارد یک منطقه ایزوله مثل جزیره میشود، فرزندان نر تولید میکند تا با آنها جفتگیری کند. آنها با این روش بقای خود را حفظ میکنند، هرچند تنوع ژنتیکی را کاهش میدهند.
بوقلمون
بیشتر ما اصلا به بوقلمونها فکر نمیکنیم، با اینکه گوشت آنها را در طول سال میخوریم. وقتی بوقلمونهای ماده از نر جدا میشوند، میتوانند از طریق بکرزایی تولیدمثل کنند. جالب این جاست که اگر بوقلمون ماده در جایی باشد که بتواند صدای نرها را بشنود، بیشتر از زمانی که دور از آنها نگهداری شود، تولیدمثل غیرجنسی میکند. این روش تولیدمثل در بوقلمونهای وحشی نادر است، اما در میان بوقلمونهای اهلی مزارع رایج است.
جوجههایی که بدون نر از تخم در میآیند، همیشه نر هستند. با این که ماده تخمها را گذاشته، جوجههای نر از آن بیرون میآیند که همگی کلونهای ژنتیکی او هستند و تنها تفاوت جنسیت آنها است. پرورش دهندگان بوقلمون متوجه این موضوع شده و تلاش کرده اند مادهها را مجبور به انتقال صفات ژنتیکی مختلف، از جمله سینههای بزرگ، به فرزندان در حین بکرزایی کنند.
کوسه گورخری (Zebra Shark)
به نظر میرسد هرچه موجود زنده پیچیدهتر باشد، احتمال کمتری دارد که بتواند تولیدمثل غیرجنسی کند. کوسهها قطعا پیچیده هستند، اما نمونههایی از کوسه گورخری مشاهده شده که بدون به زحمت انداختن همتای نر خود برای دریافت DNA، تولیدمثل میکند.
کوسههای گورخری، ماهیهای شبزی آرامی هستند که مدتهاست توجه ما را به خود جلب کرده اند، اما به تازگی متوجه بکرزایی در این گونه شده ایم. اولین بار کوسهای به نام «لئونی» از این طریق تولیدمثل کرد که چندین سال در یک آکواریوم جدا از هر نری زندگی میکرد. بعد از چهار سال جدایی، او تخمهایی گذاشت که سه کوسه از آن به دنیا آمدند. بعد از آن مشاهده شد که سایر کوسههای گورخری هم بدون جفت تولیدمثل میکنند. به نظر میرسد آنها بدون توجه به شرایط این کار را میکنند، چون چندین نمونه از این کوسهها مشاهده شده اند که با وجود نر در زیستگاهشان، از طریق بکرزایی تولیدمثل میکنند.
منبع: listverse
در سرتاسر جهان، میتوانید شهرهایی را پیدا کنید که تاریخچه جالبی دارند. برخی تمدنها شهرهای جدیدی روی ویرانههای باستانی بنا کردند در حالی که بقیه در نزدیکی مکانهای تاریخی رشد کردند.
بسیاری از این شهرها میدانند که نمایش و احترام به گذشته رمز اصلی حفظ آثار ارزشمند آنها است. وجود ویرانههای باستانی در شهر شما، نه تنها باعث افتخار میشود بلکه اقتصاد را تقویت میکند. هر سال، میلیونها گردشگر در سراسر جهان سفر میکنند تا این آثار خیره کننده را با چشمهای خودشان ببینند.
شهرهایی مثل آتن، روم و پاریس از مدرنیزه شدن کامل خودداری کردند تا به میراث خود ادای احترام کنند. به همین ترتیب، آنها جندین دهه جزء مقاصد گردشگری محبوب بوده اند. مردم از احساس رفتن به گذشته، لذت میبرند. غرق شدن در ویرانههای باستانی، نیم نگاهی به زندگی در هزاران سال پیش ارائه میدهد. در این مطلب با شهرهای جالبی که روی ویرانههای باستانی ساخته شده اند، آشنا میشوید.
اُقصُر، مصر
اقصر یک شهر مدرن است که در ساحل شرقی رود نیل در جنوب مصر قرار دارد. این شهر در حال حاضر بیش از نیم میلیون نفر جمعیت دارد. اقصر در قرنهای ۱۶ تا ۱۱ قبل از میلاد جمعیت زیادی داشته است. اقصد یا تِبای باستان یکی از قدرتمندترین شهرها در آن دوره به حساب میآمده است. معابد بزرگ، مقبرههای سلطنتی و دره ملکهها همگی در این منطقه در مصر واقع شده بودند.
تولوم (Tulum)، مکزیک
زمانی در ساحل مکزیک، یک تمدن باستانی وجود داشته است. تصور میشود ویرانههای تولوم در سال ۵۶۴ میلادی ساخته شده باشند. مورخان معتقدند که این شهر را قوم مایا ساختند و در آن ساکن شدند. چند هزار سال بعد، شهر تولوم امروزی ۲۰هزار نفر جمعیت دارد. همچنین گردشگران زیادی را به سواحل دیدنی و ویرانههای تاریخی خود جذب میکند.
لیما، پرو
اینکا تمدن آمریکای جنوبی بود که حدود ۱۴۰۰ میلادی توسط قوم کِچوآ شکل گرفت. متاسفانه به مرور زمان برخی از شهرهای اینکا به فراموشی سپرده شد. اما حفاریهایی که در اوایل دهه ۱۹۵۰ انجام شد، از یک هرم خشتی به نام «هوآکا هوالامارکا» پرده برداشت. محققان ادعا میکنند که این ساختمان باستانی بیش از ۲۰۰۰ سال پیش توسط اینکاها و قبیله هولالا استفاده میشده است.
پاریس، فرانسه
پاریس یکی از رمانتیکترین شهرهای جهان است و لقب آن «شهر نور و عشق» است. اما بسیاری از افراد نمیدانند که پاریس روی بقایای بیش از شش میلیون نفر ساخته شده است. گوردخمه پاریس مجموعهای از استودانهای زیرزمینی است که حدود سال ۱۷۸۶ ساخته شده است. بیش از ۳۰۰هزار نفر هر سال از این گوردخمهها بازدید میکنند.
بارسلونا، اسپانیا
مورخان معتقدند که اولین ساکنان بارسلونا به قرن یکم میلادی بازمی گردند. این شهر توسط رومیانی بنا شد که شهر جدیدشان را بارسینو نامیدند. حدود ۲۰۰۰ سال بعد، این شهر هنوز بسیار پرجمعیت است و بیش از ۵میلیون نفر در آن زندگی میکنند. یکی از قدیمیترین مکانهای شهر، گورستان قرن سومی آن است که ۷۰ قبر رومی در آن وجود دارد.
مکزیکوسیتی، مکزیک
هرنان کورتس مسئول بازسازی «میدان زوکالو» مرکز سیاسی و تشریفاتی آزتک است که به عنوان میدان اصلی مکزیکوسیتی فعالیت میکند. درست است که مکزیکوسیتی مدرنیزه شده، اما هنوز بقایایی از تمدن باستانی آزتک در آن وجود دارد. معبد مایور یکی از آخرین آثاری است که قدمت آن به امپراتوری آزتک پیش از کلمبیا بازمی گردد. مکزیکوسیتی یک مرکز تاریخی دارد که به شهر باستانی که زمانی در این مکان بود، ادای احترام میکند.
لندن، انگلستان
مورخان معتقدند که لندن حدود سال ۵۰ میلادی توسط رومیان تاسیس شده است. تاریخ غنی این شهر طی دو هزار سال گذشته شکل گرفته است. متاسفانه بخش اعظم لندن باستان توسط بمبهای آلمانی در جنگ جهانی دوم ویران شد. اما هنوز چند ویرانه تاریخی در این شهر وجود دارد. یکی از قدیمیترین آثار، دیوار رومی لندن در حال خراب شدن است، هرچند زمانی یک دیوار دفاعی دور شهر به حساب میآمد.
سئول، کره جنوبی
سئول در حال حاضر بزرگترین کلانشهر کره جنوبی است که حدود ۱۰میلیون نفر جمعیت دارد و قدمت آن به ۲۰۰۰ سال میرسد. این شهر در قرن هجدهم پیش از میلاد توسط قوم باکجه تاسیس شد. هرچند سئول شهر بسیار مدرنی است، اما دیوار باستانی آن هنوز در قلب شهر ایستاده است. مورخان معتقدند که قدمت این دیوار به اوایل دهه ۱۳۰۰ بازمیگردد و برای حفاظت از سئول در مقابل مهاجمان ساخته شده است.
نمرود، عراق
در ۳۰ کیلومتری جنوب موصل، شهر باستانی نمرود قرار دارد. مورخان معتقدند که نمرود پایتخت اولین امپراتوری جهان در ۸۰۰ سال قبل از میلاد بوده است. در اوایل دهه ۱۸۴۰، کاخها و معابد بزرگ آن کشف شد. متاسفانه، بعد از اشغال این منطقه توسط دولت داعش در سال ۲۰۱۶، بسیاری از آثار تاریخی ویران شد.
گوندار، اتیوپی
شهر گوندار، واقع در شمال اتیوپی، در سال ۱۶۳۵ میلادی تاسیس شد. متاسفانه بخش اعظم این شهر در حملههای مکرر اواسط دهه ۱۸۰۰ تخریب شد. اما بقایای چند قلعه و کلیسا هنوز در آن یافت میشود. این منطقه پرجمعیت نیست، بنابراین وقتی گردشگران از آن بازدید میکنند، احساس میکنند به گذشته سفر کرده اند.
بوروبودور (Borobudur)، اندونزی
بعد از اینکه یک حاکم بریتانیایی در اوایل دهه ۱۸۰۰ بوروبودور را پیدا کرد، زندگی جدیدی به ویرانههای آن داد. رمز و رازهای زیادی این تمدن باستانی را احاطه کرده است، زیرا خاکستری آتشفشانی صدها سال آن را پوشانده است. خوشبختانه، برخی از معابد تاریخی به شکوه سابق خود بازسازی شده اند. اکنون هزاران بازدیدکننده از سراسر جهان برای تماشای شهر باستانی بوروبودور به آن سفر میکنند.
مادورای، هند
مادورای یکی از قدیمیترین شهرهای جنوب هند است. این شهر ابتدا به شکل گل نیلوفر آبی ساخته شده بود که با یک معبد احاطه میشد. این شهر اکنون بیش از نیم میلیون نفر جمعیت دارد. باتوجه به تاریخچه غنی مادورای و معابد باستانی بسیار، این شهر هر سال بیش از یک میلیون بازدیدکننده دارد.
شیآن، چین
سال ۶۱۸ تا ۹۰۷ میلادی سلسله تانگ بر شهر شیآن حکومت میکرد. امپراتوران تانگ ثروتمندترین و قدرتمندترین رهبران جهان در آن زمان بودند. این شهر مدرن امروزی تاریخ غنی دارد. معابد، کاخها و ساختمانهای باستانی هنوز در این شهر وجود دارد و هزاران گردشگر را هر سال به خود جذب میکنند.
اورنگآباد، هند
در ۳۰ کیلومتری شمال غربی اورنگ آباد، میتوانید غارهای تاریخی الورا (Ellora) را پیدا کنید. این ویرانههای باستانی نگاهی اجمالی به تمدن هزاران سال پیش در این منطقه ارائه میدهد.
یکی از چیزهایی که این ویرانهها را تماشایی میکند مجسمههای بزرگ آن است که از دل سنگهای یکتکه عظیم حکاکی شده اند. محققان شواهدی یافتند که قدمت برخی از این آثار به سال ۱۰۰۰ میلادی بازمی گردد. شهر امروزی اورنگ آباد بسیاری از میراث خود را مدیون ویرانههای الورا است.
پترا، اردن
نبطیها ۳۰۰ سال پیش از میلاد این شهر را ساختند. در این دوره زمانی بود که مردم شروع به کندن ساختمانها در دل ماسههای قرمز کردند. برخی محققان معتقدند که ساکنان امروزی پترا حدود ۲۰۰ سال پیش از مصر مهاجرت کرده اند. همچنین ساکنان پترا تنها کسانی هستند که اجازه فروش و کار در این شهر باستانی دارند. هیچ خودرویی اجازه تردد در این شهر را ندارد و فقط پیاده و یا با شتر، الاغ و گاری میتوان در آن حرکت کرد.
آتن، یونان
برخی شهرها در تصمیم بین مدرنسازی یا حفظ سبک اصلی خود گیر کرده اند. اما آتن ثابت کرده که یک شهر مدرن به راحتی میتواند با آثار باستانی خود همزیستی داشته باشد. این شهر بعد از تاسیس در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد به رشد خود ادامه داده است. در حال حاضر آتن حدود ۵۵۴هزار نفر جمعیت دارد. ویرانههای تاریخی پارتنون و آکروپولیس تنها چند اثر تاریخی هستند که میلیونها بازدیدکننده را هر سال جذب میکنند.
تیمبوکتو (Timbuktu)، مالی
تیمبوکتو در شمال رودخانه نیجر واقع شده که آن را مکان ایده آلی برای عشایر اولیه میکرده تا اردوگاههای فصلی خود را در آن برپا کنند. اما در اوایل قرن دوازدهم بود که آنها تیمبوکتو را به سکونتگاه دائمی خود تبدیل کردند.
طی سال ها، این شهر به عنوان مرکز تحصیلی نامی برای خودش دست و پا کرده است. کتابخانههای شهر زمانی هزاران نسخه دست نویس تاریخی، کتاب و نقشه را در خود نگه میداشتند. اگرچه بسیاری از ساختمانهای باستانی دیگر وجود ندارند، اما معماری تاریخ سعی میکنند آنچه از ساختمانهای اصلی به جا مانده را حفظ کنند.
زیمبابوه بزرگ، زیمبابوه
تحقیقات علمی قدمت افرادی که در منطقه زیمبابوه بزرگ زندگی میکنند را به دوران ماقبل تاریخ بازمیگرداند. مورخان معتقدند که قوم بانتو در عصر آهن عمدتا در این منطقه زندگی میکردند.
این شهر باستانی بیش از هزار سال است که مدرن شده است. اما ویرانههای زیمبابوه بزرگ هنوز هم قلب آفریقای جنوبی قلمداد میشود. دیوارهای بزرگ و برجهای سنگی بلند آن بین قرن ۱۱ و ۱۵ ساخته شدند.
پکن، چین
مورخان کشف کردند که انسان پکن (Peking Man) حدود ۷۰۰هزار سال پیش در منطقه زوکودیان پکن زندگی میکرده است. اما ۳۰۰۰ سال پیش بود که پکن رسما تاسیس شد.
امروزه حدود ۲۱.۵۴میلیون نفر در این شهر زندگی میکنند. علاوه بر این، بیش از ۱۴۰میلیون نفر هر سال برای دیدن آثار تاریخی و باستانی به این شهر سفر میکنند. از جمله دیوار بزرگ چین، شهر ممنوعه و مقبرههای مینگ.
کیوتو، ژاپن
شهر کیوتو به عنوان یکی از قدیمیترین و تاریخیترین شهرهای ژاپن شناخته میشود. اعتقاد بر این است که کیوتو با نام هیان (Heian) در سال ۷۹۴ میلادی تاسیس شده است. کیوتو اکنون محل زندگی بیش از نیم میلیون نفر و پایتخت ژاپن است. طی هزاران سال، این شهر ریشههای تاریخی خود را حفظ کرد و به خاطر معابد بودایی، باغها و کاخهای سلطنتی خود مشهور شده است.
تخت جمشید (پرسپولیس)، ایران
در سال ۵۱۵ قبل از میلاد، تخت جمشید پایتخت هخامنشیان به حاکمیت داریوش بود. طی سالها، این شهر حکمرانان زیادی را دیده است که هر کدام ویژگیهایی را به این شهر افزودند، از جمله کاخ ها، معابد و تالارها.
حدود ۳۳۰ سال قبل از میلاد، اسکندر کبیر به تخت جمشید حمله کرد و این شهر در حال ویران شدن بود. گردشگران هنوز برای دیدن بقایای این شهر باستانی به تخت جمشید سفر میکنند.
قاهره، مصر
فرعون منس ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد بر قاهره حکومت میکرد. اما مورخان فکر میکنند که فاطمیان بنیانگذاران این شهر بودند. طی هزاران سال، این شهر مراحل زیادی از مدرنیزه شدن را به خود دیده است.
اهرام باستانی جیزه هر سال میلیونها گردشگر را جذب میکند. باستان شناسان معتقدند که ساخت اهرام ۲۵۵۰ سال قبل از میلاد آغاز شده و تا سال ۲۴۹۰ قبل از میلاد طول کشیده است.
استانبول، ترکیه
مورخان معتقدند که استانبول در سال ۳۳۰ میلادی تاسیس شده است. شهر استانبول امروزی ۱۵میلیون نفر جمعیت دارد. علاوه بر این، هر سال هزاران گردشگر برای دیدن ویرانههای باستانی و تفکر در فرهنگ غنی آن، از این شهر بازدید میکنند. یکی از محبوبترین جاذبههای باستانی آن مسجد کبود است که احتمالا بین سالهای ۱۶۰۹ و ۱۶۱۶ ساخته شده است.
غارهای لانگمن، چین
یکی از مشهورترین غارهای جهان است که هزاران مجسمه باستانی بودا و پیروانش را در خود جای داده است. این غارهای باستانی در جنوب لویانگ چین واقع شده و بین سالهای ۳۸۶ و ۵۳۴ میلادی ساخته شده اند. دولت چین سوگند خورده از این غارها محافظت کند.
رم، ایتالیا
وقتی در بخشهای خاصی از رم قدم میزنید، احساس میکنید به گذشته سفر کرده اید. یکی از جاذبههای اصلی شهر کولوسئوم است، یک تماشاخانه باشکوه که ۲۰۰۰ سال پیش ساخته شده است.
گنجینههای باستانی دیگری هم در این شهر مدرن وجود دارند. مسافران از سراسر جهان برای دیدن این ساختمانهای شگفت انگیز سفر میکنند، از جمله فروم رومی که در سال ۲۹ قبل از میلاد ساخته شده، پانتئون که در سال ۱۲۶ میلادی ساخته شده و قلعه سنت آنجلو که در سال ۱۳۵ میلادی ساخته شده است.
منبع: list25
به نقل از فوربس، «آهنگ آزادی» عکسی که چندین پسر را در حال خواندن موسیقی نشان میدهد، جایزه بهترین عکس سال آگورا ایمیج را دریافت کرد.
مایکل آبویا ۲۴ ساله عکاس این تصویر است که به عنوان بهترین عکس سال انتخاب شد و جایزه بزرگ ۲۵۰۰۰ هزار دلاری این مراسم را در بارسلونا دریافت کرد. برنده نهایی این رقابت عکاسی بعد از ۹ ماه و از بین ۱۳۰ هزار اثر که در نهایت تعداد آنها به ۵۰ گزینه رسیده بود، انتخاب شد.
بر خلاف دیگر رقابت ها، در جوایز آگورا ۲۰۱۹ که برای سومین سال برگزار میشود تمامی عکاسان حرفهای و مبتدی واجد شرایط، حاضر هستند و همچنین شرکت در آن رایگان است.
اوکتاوی رویو رئیس و موسس این مراسم میگوید: جوایز آگورا یک برنامه بین المللی است که هر کس در هر جایی میتواند در آن شرکت کند. جوایز این رویداد به صورت نقدی از هزار تا ۲۵ هزار دلار اهدا می شوند.
دیگر تصاویری که در این رویداد شرکت کرده بودند را در ادامه مشاهده کنید.
وَ قَالَ ع أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ
کمتر از دو ماه پیش، آژانس مسافرتی مشهور انگلیسی «توماس کوک» بیش از ۲۱هزار کارمند خود را در سراسر جهان اخراج کرد، داراییهای خود را نقد کرد و تاریخ ۱۷۸ ساله خود را به پایان رساند. این شرکت در زمان ورشکستگی بیش از ۹.۵میلیارد پوند در سال درآمد و سود ۱۶۳میلیون پوندی داشت.
در چند سال گذشته، برچیده شدن شرکتهای زیادی را دیده ایم، شرکتهایی که آنقدر بزرگ بودند که فکرش را هم نمیکردیم شکست بخورند. برادران لیمن، شرکت خودروسازی ساب، ژنرال موتوز، کامپک، سیرز و بلاکباستر زمانی رهبران صنعت بودند، اما به جایی رسیدند که ورشکستگی تنها راه حلشان بود.
بیشتر کسب و کارها کمتر از ۲۰ سال دوام میآورند. متوسط طول عمر یک شرکت آمریکایی در قرن اخیر، ۵۰ سال کاهش یافته و از ۶۷ سال در دهه ۱۹۲۰ به ۱۵ سال رسیده است. پیش بینی میشود متوسط طول عمر شرکتها تا سال ۲۰۲۷ به ۱۲ سال برسد. با این سرعت، تقریبا نیمی از شرکتهای ۵۰۰ سهام برتر در بازار بورس سهام آمریکا تا ۱۰ سال آینده از بین میروند.
در اروپا و خاور دور بازار بسیار پایدارتر است. در سرتاسر جهان بیش از ۵۵۰۰ شرکت وجود دارد که بیش از ۲۰۰ سال قدمت دارند. اما توزیع آنها بسیار محدود است. ژاپن بیش از سه هزار شرکت قدیمیتر از ۲۰۰ سال دارد، بعد از آن آلمان با ۸۳۷ شرکت و هلند با ۲۲۲ شرکت و فرانسه با ۱۹۶ شرکت قرار دارند. تنها در ژاپن بیش از ۲۱هزار شرکت بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارند؛ و هشت کسب و کار بیش از هزار سال قدمت دارند!
قدیمیترین شرکت ثبت شده در تاریخ «کونگو گومی» است، یک شرکت ساختمانی متخصص در ساخت و تعمیر معابد بودایی. بنیانگذار آن «شیگمیتسو کونگو» یک نجار ماهر بود که از کره دعوت شد تا اولین معبد بودایی ژاپن را در شیتنوجی بسازد. وقتی کونگو در سال ۵۷۸ میلادی به ژاپن رسید، با فرصتی باورنکردنی روبرو شد. ژاپن به تازگی بودیسم را پذیرفته بود و شاهزاده شوتوکو فعالانه مردم را به آن تشویق میکرد. اما ژاپنیها هیچ تجربهای در ساخت معابد بودایی نداشتند، فرصتی که کونگو آن را غنیمت شمرد.
ساخت، نگهداری و تعمیر معابد بودایی که در اثر آتش سوزی و جنگ ویران شده بودند، منبع اصلی درآمد کونگو گومی شد. این شرکت همچنین در ساخت بسیاری از ساختمانهای مشهور و همچنین قلعه اوزاکا (سال ۱۵۸۳) شرکت کرد. کونگو گومی در تاریخ طولانی خود تحولات سیاسی-اجتماعی زیادی را تحمل کرد که وجودش را تهدید میکرد. این شرکت از اصلاحات دوران میجی در دهه ۱۸۰۰ جان سالم به در برد، زمانی که دولت هزاران معبد بودایی را ویران کرد تا بودیسم را در ژاپن ریشه کن کند. در طول جنگ جهانی دوم، هنگامی که منابع برای ساخت معابد و نگهداری ساختمانهای باستانی قطع شد، کونگو گومی مجبور شد به جای آن تابوتهای چوبی بسازد. بعد از جنگ، کونگو گومی دوباره بازسازی معابدی را آغاز کرد که در جنگ نابود شده بودند.
در اواخر قرن بیستم و دهه ۲۰۰۰ میلادی بود که این شرکت کاهش بودجه برای نگهداری معابد و همچنین افزایش رقبا را احساس کرد. بعد از گذشت چهارده قرن وجود مستقل، کونگو گومی در سال ۲۰۰۶ اجازه خرید خود را به شرکت ساختمانی تاکاماتسو داد. این شرکت هنوز وجود دارد، اما به عنوان شرکت تابع تاکاماتسو.
قدمت کونگو گومی قابل توجه است و ارزش مطالعه را دارد. در دوران میجی، رئیس سی و دوم این شرکت راهنمای «دانش خانودگی تجارت» را از خود به جا گذاشت که شامل ۱۶ قاعده و دستورالعمل برای راهنمایی و حفظ فعالیت خانواده در آینده بود.
کونگو گومی علاوه بر کیفیت بالای کار، روی ایجاد رابطه قوی با مشتریان تاکید دارد که در «دانش خانوادگی تجارت» هم به آنها اشاره شده است، از جمله: «به آنچه مشتری میگوید، گوش دهید»، «با مشتری با احترام رفتار کنید.» و «ارزانترین و صادقانهترین قیمت را ارائه دهید.» همچنین درباره روابط به طور کلی هم بحث میکند، مثلا: «هرگز با دیگران دعوا نکنید»، «کسی را شرمنده نکنید یا از خودتان تعریف نکنید» و «با احترام ارتباط برقرار کنید.»
شرکتهای زیادی شکست میخورند، چون سود برایشان مهمتر از چیزهای دیگر است. بسیاری از شرکتهای ژاپنی مدت زیادی عمر کرده اند، چون کوچک بودند و بیشتر توسط اعضای خانواده اداره میشدند و اینکه روی اعتقاد اصلی تمرکز کرده بودند که صرفا کسب سود نبوده است.
موفقیت کونگو گومی در رهبری آن هم نهفته است که انعطاف پذیری عجیبی از خود نشان داده است. برخلاف بسیاری از کسب و کارهای خانوادگی که ریاست آن به طور خودکار به پسر ارشد میرسد، جانشینان کونگو گومی بر اساس شایستگی انتخاب میشدند نه وراثت.
اگر تشخیص میدادند که پسر بزرگتر نمیتواند شرکت را اداره کند، آن را به برادر کوچکترش میسپردند. اگر هیچ وارث مذکر لایقی وجود نداشت، داماد خانواده انتخاب میشد. مثلا رئیس سی و نهم این شرکت، یکی از دامادهای این خانواده بود. وقتی رئیس سی و هفتم آن، «هاروچی کونگو» به خاطر ناتوانی در تامین خانواده در دوران رکود خودکشی کرد، بیوه او «یوشی» قدم پیش گذاشت تا اولین زنی باشد که ریاست کونگو گومی را به عهده میگیرد.
کونگو گومی یک شرکت بزرگ نیست. قبل از انحلال آن در سال ۲۰۰۵ درآمد ۷۰ میلیون دلار درآمد و ۱۰۰ کارمند داشت. در واقع، بیشتر شرکتهای موفق با تاریخ صدساله یا بیشتر، کمتر از ۳۰۰ نفر استخدام میکنند.
پروفسور ریچارد فاستر معتقد است که برای منافع بیشتر اقتصاد، شرکتها باید هنگامی که دوره خود را طی کردند، بمیرند. «اگر اقتصاد تغییر نگند، بهره وری از بین میرود.»
منبع: amusingplanet
وَ قَالَ ع مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ- وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ
وقتی اسم پستانداران میآید معمولا یاد حیوانات بزرگی مثل گاو، فیل یا نهنگ دریایی میافتیم، اما پستاندارانی به کوچکی کف دست هم وجود دارند که شاید حتی نامشان را نشنیده باشید. کوچکترین پستانداران دنیا شاید ناز و بیدفاع به نظر برسند، اما جثه ریزشان بیشتر از چیزی که ما فکر میکنیم، به آنها کمک میکند. از بالارفتن از شاخههای نازک هنگام شکار حشرات گرفته تا جاخالی دادن از شکارچیان با پنهان کردن خودشان در شکافهای باریک.
اما کوچکترین پستانداران دنیا چه حیواناتی و چقدر هستند؟
صاریغ کوتوله
اگرچه به نظر میرسد از بستگان چینچیلا باشد تا کانگورو، اما صاریغ کوتوله از خانواده کیسهداران است. طول آنها از ۵ تا ۱۰ سانتیمتر متغیر است و وزن آنها بین ۱۰ تا ۴۵ گرم است. صاریغهای کوتوله هم مثل عموزادههای بزرگترشان، شبزی هستند و با دم خود به شکل وارونه از درختان آویزان میشوند. آنها در استرالیا، پاپوآ گینه نو و اندونزی یافت میشوند.این صاریغهای کوچک در طول زمستان به شکل یک توپ، محکم جمع میشوند، چشمهای خود را با گوش هایشان میبندند و دچار مرگ کاذب یا خواب زمستانی موقت میشوند. در این مدت، دمای بدن و سوخت و ساز آنها کاهش مییابد به طوری که نیازی به خوردن ندارند، در عوض موادمغذی را از چربی انباشته در دمهایشان دریافت میکنند.
موش کور حشرهخوار آمریکایی
موش کور حشرهخوار آمریکایی حدود ۱۰ گرم وزن و ۶.۵ سانتیمتر طول و دم ۲.۵ سانتیمتری دارد. این موش کور در جنگلهای مرطوب شمال غربی ایالت متحده و جنوب شرقی بریتیش کلمبیا زندگی میکند. مانند سایر موشهای کور، موش کور حشرهخوار آمریکایی هم پوزه بلند با سر پهن و ناخنهای تیز روی پنجههایش برای کندن زمین دارد.برخلاف سایر موشهای کور که بیشتر عمرشان را در حال کندن تونلهای زیرزمینی هستند، موش کور آمریکایی اغلب در حال پیدا کردن غذا روی زمین است. همچنین میتواند برای شکار حشرات از بوتهها بالا برود.
موش دوپای کوتوله
موش دوپای کوتوله در سال ۲۰۱۰ در یوتیوب مورد توجه قرار گرفت و به نظر میرسد چیزی بین موش و بچه کانگورو باشد. این موجود ریز و فعال، کوچکترین جونده جهان است و حدود ۳ گرم وزن دارد. یک موش دوپای کوتوله متوسط حدود ۵ سانتیمتر طول با دم ۷ تا ۲۵ سانتیمتری دارد.موش دوپای کوتوله بومی پاکستان و افغانستان است، اما ۲۵ گونه مختلف از موش دوپا در آسیای میانه و چین زندگی میکنند. در واقع یکی از گونههای آن، موش دوپای فرات گوش دراز، آنقدر در افغانستان محبوب است که دولت در سال ۱۹۸۹ تمبری به آن اختصاص داد.
حشرهخوار اتروسکی
حشرهخوار اتروسکی تنها دو گرم وزن و بین ۴ تا ۵ سانتیمتر طول دارد. البته این طول شامل دم نمیشود که یک سوم طول بدنش است. وقتی طول دم را هم اضافه کنید حدود ۶ سانتیمتر میشود. این حشره خوار کوچک اشتهای زیادی دارد و هر روز دو برابر وزن بدنش غذا میخورد. همچنین قلبش بسیار سریع میزند: ۲۵ بار در ثانیه، یعنی ۱۵۰۰ بار در دقیقه. میتوانید آن را با قلب انسان مقایسه کنید که به طور متوسط ۷۲ بار در دقیقه میزند.حشره خوار اتروسکی ترجیح میدهد در چمنزارهای مرطوب زندگی کند و از جنوب اروپا و آفریقای شمالی گرفته تا عربستان، آسیای میانه و جنوب آسیا یافت میشود.
خفاش زنبوری
کوچکترین پستانداران جهان خفاش زنبوری است که حدود ۲ گرم وزن و ۲.۵ تا ۳ سانتیمتر طول دارد. این خفاش در سال ۱۹۷۴ توسط جانورشناس تایلندی «کیتی تونگلونگیا» کشف شده و پوزهای صورتی شبیه به خوک دارد. این خفاش کوچک در غارهای غرب تایلند و میانمار و در گروههای صدتایی زندگی میکند.
موش لمور
موش لمور، گونهای منحصر به ماداگاسکار و کوچکترین نخستیسان جهان است. ۱۸ گونه شناخته شده از موش لمور وجود دارد، اما به طور متوسط ۴۰ تا ۸۵ گرم وزن دارند. این موشها شبها به دنبال حشرات (عمدتا سوسک)، میوه، گل و برگ به عنوان غذا میگردند.
منبع: livescience
برخی افراد حاضرند به درستیِ چیزهایی که در مدرسه یا دانشگاه یاد گرفته اند قسم بخورند، برخی دیگر به نظر کارشناسان اعتماد دارند، در حالی که عدهای اطلاعات خود را از اینترنت دریافت میکنند. و گرچه برخی منابع معتبرتر از بقیه هستند، اما عجیب نیست که گاهی همه آنها نادرست باشند.نظریههای علمی زیادی وجود دارد که اشتباه بودن آنها ثابت شده، بنابراین چیزهایی که از دوستان و بستگان خود شنیده اید هم قطعا میتوانند اشتباه باشند. در این مطلب با دانستنیهایی آشنا میشوید که مردم آنها را باور کرده اند، اما هیچ منبع و مدرک معتبری ندارند.
واکسن باعث اوتیسم یا اختلال طیف اوتیسم
نمیشود
اگرچه تحقیق دکتر بریتانیایی «اندرو ویکفیلد» ادعا میکند چنین ارتباطی وجود دارد، اما تلاشهای مکرر برای تولید نتایج مشابه با شکست مواجه شد و در نهایت مشخص شد که این تحقیقات دستکاری شده اند.
یک باور رایج درباره آسیب زدن به خود این
است که این رفتار برای جلب توجه است، اما
در بسیاری موارد این درست نیست
بسیاری از کسانی که به خودشان آسیب میزنند از زخمها و آسیبهایی که به خودشان زده اند، بسیار خجالت میکشند و نسبت به رفتار خود احساس گناه میکنند، به همین دلیل سعی میکنند این کارشان را از دیگران پنهان کنند. مثلا توضیحات غیرواقعی درباره علت زخمهایشان میدهند یا با لباس آنها را میپوشانند.
مجسمههای یونان باستان در اصل به
رنگهای روشن رنگآمیزی شده بودند
این مجسمهها امروزه سفید به نظر میرسند، چون رنگدانههای اصلی خراب شده اند. برخی مجسمهها که به خوبی حفظ شده اند هنوز آثاری از رنگ اصلی خود دارند.
در دسته گرگها چیزی به اسم «آلفا» وجود
ندارد
گرگ آلفا به گرگ مذکری گفته میشود که رهبر گرگهاست. مطالعه اولیهای که اصطلاح «گرگ آلفا» را ابداع کرد فقط گرگهای بالغی را مشاهده کرده بود که در اسارت زندگی میکردند و ارتباط خانوادگی نداشتند. در طبیعت، دستههای گرگ بیشتر شبیه به خانوادههای انسان عمل میکنند: هیچ معنای مشخصی از رتبه و مقام وجود ندارد، والدین وظایف خود را انجام میدهند تا زمانی که بچه گرگها بزرگ شوند و خانواده خودشان را تشکیل دهند، گرگهای جوانتر آلفا را سرنگون نمیکنند تا رهبر جدید شوند و دعواهای تسلط اجتماعی، موقعیتی هستند.
میوه ممنوعه سیب نیست
در کتابهای مقدس هرگز نامی از سیب به عنوان میوه ممنوعه برده نشده است، این تصور غلطی است که در هنر غرب به تصویر کشیده شده است. در متون مقدس فقط به درخت و میوه اشاره شده است. هنرمندان آلمانی و فرانسوی از قرن دوازدهم به بعد این میوه را سیب میکشیدند. محققان معتقدند که این میوه میتواند انگور، انجیر، گندم، بالنگ یا زردآلو هم باشد.
ناپلئون بناپارت قدکوتاه نبود
قد او در واقع کمی بلندتر از متوسط قد مردان فرانسوی در زمان خود بود. قد امپراتور فرانسه بعد از مرگش در سال ۱۸۲۱، ۵ فوت و ۲ پای فرانسوی ثبت شد که معادل ۱.۷ متر است. ناپلئون اغلب توسط گارد سلطنتی خود همراهی میشد که از بین مردان قدبلند انتخاب میشدند، این باعث میشد که در مقایسه با آنها این تصور ایجاد شود که قد او کوتاه است.
حافظه ماهی قرمز کوتاه نیست
این مفهوم که ماهی قرمز حافظه چندثانیهای دارد غلط است. حافظه آنها بلندتر است، شاید در حد چند ماه!
انسانها بیشتر از پنج حس دارند
تعداد حواس انسان در دستهبندیهای مختلف از ۵ تا ۲۰ متغیر است. علاوه بر بینایی، بویایی، چشایی، لامسه و شنوایی که توسط ارسطو مشخص شده اند، انسانها میتوانند تعادل و شتاب، درد، موقعیت بدن و اندامها و دمای نسبی را هم حس کنند. سایر حواسی که شناخته شده اند عبارتند از حس زمان، اکولوکیشن یا تشخیص پژواک صدا، خارش، فشار، گرسنگی، تشنگی، سیری، نیاز به ادرار کردن، نیاز به مدفوع کردن و میزان کربن دی اکسید خون.
دلیل آکنه بیشتر ژنتیکی است
آکنه بیشتر به دلایلی ژنتیکی ایجاد میشود تا عدم رعایت بهداشت، خوردن غذاهای چرب و سایر عادتهای شخصی.
هشت لیوان یا دو تا سه لیتر آب در روز برای
حفظ سلامت بدن نیاز نیست
مقدار آب مورد نیاز بدن در هر شخص متفاوت است. وزن، رژیم غذایی، سطح فعالیت، پوشاک و محیط (گرما و رطوبت) تاثیرگذار هستند. لازم نیست آب حتما به شکل خالص مصرف شود، بلکه از مصرف آبمیوه، چای، شیر، سوپ، میوه و سبزیجات هم میتوان آن را دریافت کرد.
انسان هنگام خواب تعداد زیادی عنکبوت را
نمیبلعد
اینکه ما هنگام خواب تعداد زیادی عنکبوت را قورت میدهیم فقط یک شایعه است. انسان در حالت خواب، همه نوع صدا و لرزش با تنفس، ضربان قلب، خروپف و ... تولید میکنند که همه اینها عنکبوت را میترساند.
هیچ مدرکی وجود ندارد که از دوشیزههای
آهنی برای شکنجه در قرون وسطی استفاده
میشدند یا حتی اختراع شده باشند
این دوشیزههای آهنی در قرن هجدهم از قطعات باستانی که در موزهها پیدا شده بود سرهم شدند تا اشیای دیدنی با هدف نمایش (تجاری) ایجاد کنند.
محصولات مراقبتی مو در واقعیت نمیتوانند
موخوره و موهای آسیب دیده را ترمیم کنند
این محصولات میتوانند از آسیب جلوگیری کنند و همچنین میتوانند کوتیکول مو را مثل چسب صاف کنند تا به نظر برسد ترمیم شده و به طور کلی ظاهر مو بهتر شود.
زبان اشاره در سراسر جهان یکسان نیست
علاوه بر زبان بینالمللی نشانه، هر کشور عموما زبان اشاره بومی خودش را دارد و برخی بیش از یکی دارند، اگر چه بین همه زبانها شباهتهای اساسی وجود دارد. همچنین زبانهای اشاره، زبانهای طبیعی با گرامر خاص خود هستند و ربطی به زبان گفتاری آن منطقه ندارند.
دیوار بزرگ چین از فضا یا ماه قابل مشاهده
نیست
دیوار بزرگ چین آن طور که ادعا میشود تنها شیء ساخته بشر نیست که از فضا یا ماه قابل مشاهده است. هیچ یک از فضانوردان آپولو دیدن شیء خاصی را از ماه گزارش نکردند و حتی فضانوردانی که در مدار زمین میچرخند هم فقط با بزرگنمایی میتوانند آن را ببینند. اما چراغهای شهر در شب به آسانی از مدار زمین قابل مشاهده هستند.
کلاه خودهای وایکینگها شاخ نداشت
هیچ مدرکی نیست که وایکینگها کلاه شاخدار میپوشیدند. در واقع، تصویر وایکینگ با کلاه شاخدار از سال ۱۸۷۶ ریشه میگیرد.
انسانها تکامل یافته هیچ یک از گونههای
امروزی شامپانزهها نیستند
البته انسانها و شامپانزهها از یک جد مشترک تکامل یافته اند. آخرین جد مشترک انسانها و سایر شامپانزههای زنده بین ۵ تا ۸ میلیون سال پیش زندگی میکرده است.
کریستف کلمب اولین اروپایی نبود که از
آمریکا دیدن کرد
لیف اریکسون و احتمالا سایر وایکینگهای قبل از او، ویلند را کشف کردند که یا جزیره نیوفاندلند، بخشی از کانادای امروزی یا نیوفاندلند و بخشهایی از آمریکای شمالی بوده است. ویرانههای به جا مانده ثابت میکند که حداقل یک شهر اسکاندیناوی در نیوفاندلند ساخته شده است. همچنین کلمب هرگز به هیچ یک از زمینهایی که ایالات متحده آمریکای امروز را تشکیل میدهد دست نیافت. بیشتر سفرهای کلمب به جزایر کارائیبی بود که اکنون کشورهای مستقلی هستند.
بودای تاریخی چاق نبود
«بودای چاق» یا «بودای خندان» یک قهرمان مردمی چینی قرن دهمی به نام «بودای» بود. در فرهنگ بودایی چین، بودای به عنوان تجسم مایتریا مورد احترام بود، کسی که منجی موعود در آیین بوداست و جانشین «شاکیا مونی» بودای تاریخی میشود.
قند باعث بیش فعالی در کودکان نمیشود
تحقیقات نشان داده که هیچ تفاوتی بین بچههایی که رژیم غذایی پر از قند یا بدون قند دارند، مشاهده نمیشود. حتی در کودکانی که به طور خاص مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی هستند یا به قند حساس هستند.
مو و ناخنها بعد از مرگ رشد نمیکنند
حقیقت این است که پوست خشک میشود و از پایههای ناخن و مو دور میشود و این طور به نظر میرسد که آنها رشد کرده اند.
جورج واشنگتن دندانهای چوبی نداشت
دندانهای مصنوعی او از جنس طلا، عاج اسب آبی، سرب و دندان حیوانات (از جمله اسب و الاغ) ساخته شده بود و احتمالا دندان انسان که از بردهها خریده شده بود.
منبع: boredpanda
ژانر فیلمهای فانتزی در سینما جایگاه ویژهای در قلب دوستداران سینما بازکرده و آنها را شیفته خود کرده است. تنوع در این ژانر از اشاره کوچکی به دنیایی که در آن زندگی میکنیم (مانند یک حلقه زمانی) تا داستانهایی که کاملاً در دنیای خودشان شکلگرفتهاند (مثل سرزمین میانه) متغیر است.
بااینوجود، در اینجا به ۱۰ فیلم برتر فانتزی در تمام دوران نگاهی میاندازیم.
۱۰. کتاب جنگل
عنوان اصلی: The Jungle Book
محصول: ۲۰۱۶
تلاش اخیر جان فاورو Jon Favreau برای بازسازی داستان کلاسیک رودیار کیپلینگ Rudyard Kipling همهی ساختههای یک اثر کلاسیک را در بر دارد. داستان موگلی پسری که در جنگل بزرگشده، اما توسط ببر خشمگینی ازآنجا رانده میشود، موجی از خاطره برای آنان که با این داستان بزرگشده اند در کنار نسل جدید کودکان را به همراه دارد.فیلم از نسخه همتای خود در سال ۱۹۶۷ و همچنین کارهای اصلی کیپلینگ الهام گرفته که گرافیک کامپیوتری رنگارنگ فیلم آن را چشمنواز و تبدیل به تجربهای جذاب میکند. یک موزیکال دلپذیر که اجراهای عالی از صداپیشگان، فیلم را بالاتر هم میبرد. اجرای خوب ادریس البا Idris Elba در نقش ببر لایق توجه ویژه است. یک اقتباس مدرن استثنایی که تمام الهاماتش را بهدرستی بهجا آورده است.
۹. مارپیچ
عنوان اصلی: Labyrinth
محصول: ۱۹۸۶
«مارپیچ» از بسیاری جهات یک فیلم منحصربهفرد است که در طی سالها تبدیل به یک مکتب فکری شده است. داستان دربارهی برآورده شدن آرزوی سارا برای دور شدن برادرش است که توسط شاهزاده موزی برآورده میشود. او به سارا ۱۳ ساعت زمان میدهد تا برای نجات برادرش در مارپیچ حرکت کند.سفر سارا در مارپیچ و همچنین رشد او بهعنوان یک بزرگسال یک معمای سینمایی را شکل میدهد؛ مانند دیگر آثار جیم هنسن Jim Henson، بیشتر شخصیتهای فیلم عروسک هستند و فیلم ملزم به رساندن نکته پیغام «مراقب باش چه چیزی را آرزو میکنی» هم به کودکان و هم بزرگسالان است.
۸. عروس شاهزاده
عنوان اصلی: The Princess Bride
محصول: ۱۹۸۷
فیلم داستان یک پسر مزرعهدار به نام وستلی است که برای نجات عشق حقیقیاش راهی سفر میشود. ضعیف به نظر میرسد؟ بعد از یکبار تماشای فیلم برای چند روز صحنههای نبرد شمشیر را انجام خواهید داد. زیبایی «عروس شاهزاده» این است که برای همه سنین مناسب است.این فیلم تغییر جهت در داستانی پریشان از یک دختر قدیمی با ترکیبی از داستان عاشقانه، کمدی و برخی فنون شمشیرزنی ماجراجویانه است که سرگرمکننده به نظر میرسد و مظهر شروع نوستالژی دهه ۸۰ سینما است.
۷. دیو و دلبر
عنوان اصلی: La Belle et La Bête
محصول: ۱۹۴۶
فیلم کلاسیک ۱۹۴۶ اثر ژان کوکتو Jean Cocteau داستانی قدیمی را روایت میکند که از فیلم اقتباسی خوب دیزنی در سال ۱۹۹۱ هم بسیار بهتر است. هیچچیز با تصورات کوکتو قابلمقایسه نیست. تصویرسازیهای زیبا و سکانسهای رویاگونه فیلم را به نسخه تصویری استادانهای بدل کرده است. درحالیکه هیچکدام از ظرفوظروف آواز نمیخوانند، قلب و روح داستان اصلی بهوضوح در قلب آن میدرخشد.
۶. چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم
عنوان اصلی: How to Train Your Dragon
محصول: ۲۰۱۱
دو گونه اژدها وجود دارند: یکی آنهایی که همهجا را ویران میکنند و دیگری آنهایی که دوستداشتنیترین موجودات روی زمین هستند. این فیلم بیشتر درباره گونه دوم است.داستان فیلم درباره هیکاپ وایکینگ نوجوانی است که آرزومند تبدیلشدن به یک جنگجوی اژدها مثل سایر مردم قبیله است، اما راضی نمیشود تا اژدهای مصدوم را بکشد و در عوض با او دوست میشود؛ و چرا نشود؟ اژدهای بیدندان بسیار جذاب و دوستداشتنی است. داستانی دلگرمکننده، انیمیشنی زیبا و یکی از بهترین فیلمهایی است که شما را به دیدن دوباره و دوبارهاش دعوت میکند.
۵. شهر اشباح
عنوان اصلی: Spirited Away
محصول: ۲۰۱۱
تنها فیلم انیمیشن ژاپنی که با طراحی دستی تولید و برنده اسکار بهترین فیلم پویانمایی شده است، ساخته پر از تصورات هایائو میازاکی Hayao Miyazaki از داستان دختر جوانی به نام چیهیرو است که به قلمرو زندگی خدایان و ارواح واردشده است. این داستان میراث فرهنگی ژاپن را برای همه قابل درک میسازد.محصول زیبای دستساخت استودیو جیبلی تماشاچیان را مجذوب و درگیر خود میکند. علاوه بر این، کنجکاوی بیپایان و ثابت قدمی تمامعیار دختر کوچک در موقعیتهای سهمگین او را تبدیل به یکی از جالبترین شخصیتهای کارتونی کرده است. این فیلم نقطه اوج فانتزیهای ژاپنی است.
۴. هزارتوی پن
عنوان اصلی: Pan’s Labyrinth
محصول: ۲۰۰۶
این اثر تحسینشده اسپانیایی-مکزیکی سال ۲۰۰۶ یکی از بهترین ساختههای استوار گیرمو دل تورو Guillermo del Toro که با آثار فانتزی سیاهش شناخته میشود است. «هزارتوی پن» معادل «آلیس در سرزمین عجایب» برای بزرگسالان است.داستان درباره اوفلیا بعد از جنگهای داخلی دهه ۴۰ اسپانیا است که توسط حشرهای به تونلی هزارتو هدایت میشود و با یک فان برخورد میکند و میبایست برای تبدیلشدن به شاهزاده جهان زیرین سه مأموریت را به پایان برساند.خاویر نابارته Javier Navarrete موسیقی زیبای فیلم را ساخته و دل تورو با استفاده از گرافیک کامپیوتری ساده، یکی از پیچیدهترین شکلهای مفاهیم و طراحی را در کار گنجانده که به کیفیت تجربه مخاطب میافزاید.
۳. جادوگر شهر از
عنوان اصلی: Wizard of Oz
محصول: ۱۹۳۹
«جادوگر شهر اُز» محصول استودیو امجیام ۱۹۳۹ بهدرستی لایق نامیده شدن بهعنوان مادرخوانده فیلمهای فانتزی سینمایی است. در دورهای که ساخت فیلمهای رمانتیک مرسوم بود، «از» یک ساختارشکنی بهحساب میآمد.داستان فانتزی فیلم، استفاده از سیستم تکنیکالر، موسیقی استادانه و شخصیتهای غیرعادی و در عین حال دوستداشتنی آن تبدیل به نمادی شدند که باور این نکته که در اکران زمان خود در گیشه ناکام ماند را سخت میکند؛ اما امروزه، داستان و شخصیتهای فیلم مخاطبان از هر سنی را به خود جذب میکنند.
۲. هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت دوم
عنوان اصلی: Harry Potter and The Deathly Hallows – Part ۲
محصول: ۲۰۱۱
بیایید در مورد یکچیز روراست باشیم: هرگز نمیتوان یک فیلم از مجموعه هری پاتر را انتخاب کرد. تمام فیلمها جادو و سرگذشت طولانی خود را دارند؛ اما دلیلی که این فیلم در این جایگاه قرارگرفته به خاطر زیبایی عاری از مبالغه و ارزشهای احساسیاش هست.دیوید یتس David Yates کارگردان نقطه اوج اپرایی را با آگاهی عاطفی که درد و لذت را به یک اندازه به تماشاچیان انتقال میدهد، هدایت کرده است. اولین قسمت از سری «جانوران شگفتانگیز» Fantastic Beasts امیدوارکننده به نظر میرسد، اما ذهن برای همیشه بهسوی هاگوارتز و پسری که آنجا زندگی میکرد باز خواهد گشت.
۱. ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه
عنوان اصلی: The Lord of the Rings:The Return of The King
محصول: ۲۰۰۳
به انتخاب این فیلم در جایگاه نخست شک داشتید؟ این سهگانه فانتزی بر اساس داستان بینظیر جی. آر. آر. تالکین J.R.R. Tolkein پایه و اساس تاریخ ژانر فانتزی است. نقطه اوج این سهگانه قسمت آخر آن است.دو بخش اول در جایگاه خود خارقالعاده هستند، اما نمایش پرشکوه دنبالهدار فیلم است که آخرین اثر در «حماسه سرزمین میانه» را تمامکمال ساخته است. اوج صحنه، جایی که بالاخره فرودو به کوه هلاکت و به قدرت حلقه میرسد بالاترین نت در این اپرای غنی است.«بازگشت پادشاه» تنها فیلم فانتزی است که موفق به دریافت ۱۱ اسکار ازجمله بهترین فیلم شده است، درنتیجه بهخوبی ارزش قرار گرفتن در جایگاه نخست این فهرست را دارد.
یکی از راههای بیان ضعفها و عیبها، استفاده از ابزاری به نام طنز است. وقتی شاعر یا نویسنده برای بیان منظورش دست به دامنِ طنز میشود، اتفاقاً سخنش بیشتر به دل مخاطب مینشیند و بیشتر هم اثر میکند.طنز اصیل و فاخر، طنزی است که در عینِ ملاحت و شیرینی، مخاطب را به فکر وادارد، اما استفاده از طنز در گفتار و نوشتار ذوق خاصی هم میخواهد و هر کسی نمیتواند بیانش را با چاشنی طنز، شیرین و ملیح کند.در طول تاریخ ادبیات فارسی، بزرگان بسیاری در شعر و نثر طنازی کردهاند که در این بین، عدهای صرفاً به طنزپردازی شناخته شدهاند و عدهای به شعر و نثرشان چاشنی طنز را اضافه کردهاند، اما طنزپرداز صرف نیستند. در ادامه به مرور طنزپردازیهای تعدادی از بزرگان ادبیات فارسی در دو دوره کلاسیک و معاصر میپردازیم.
عبید زاکانی
کمتر کسی است که نام عبید زاکانی به گوشش نخورده باشد. این شاعر و نویسنده قرن هشتم، یکی از بزرگترین طنزپردازان ایرانی است که البته استادان بزرگی مانند سعدی شیرازی داشته استچند نمونه از آثار طنازانه عبید عبارتند از: رساله اخلاق الاشراف، رساله دلگشا، موش و گربه، صد پند و.... جالب این که همین عبید زاکانی غزل عاشقانه هم سروده که مطلع یکی از آنها این است: «جانا بیا که بی تو دلم را قرار نیست/ بیشم مجال صبر و سرِ انتظار نیست». این، یعنی طنزپرداز بودنِ کسی به معنای آن نیست که او در دیگر مضامین ادبی، اثری ندارد یا قادر به طبعآزمایی نیست.
سعدی شیرازی
ما سعدی، شاعر بزرگ قرن هفتم هجری را بیشتر با غزلهای عاشقانهاش میشناسیم، اما او طناز متبحری هم هست؛ نمونهاش نثر طنازانه او در کتاب گلستان و طنزپردازیهایش در کتاب بوستان است. پژوهشگران معتقدند سعدی کسی است که طنز را از شعر وارد نثر فارسی کرد و به این ترتیب راهنمایِ خوبی برای عبید زاکانی شد.سعدی در اشعار و نوشتههایش بارها از ضعفها، مشکلات و عیبهای جامعه و حاکمان به زبان طنز با هدف اصلاحِ آنها میگوید. به نمونهای از طنز سعدی در گلستان توجه کنید: «هندوی نفط اندازی همیآموخت. حکیمی گفت تو را که خانه نیین (از نی ساخته شده) است، بازی نه این است».
بهاءالدین خرمشاهی
شاید باورش هم سخت باشد که استاد بهاءالدین خرمشاهی، حافظپژوه برجسته معاصر، نویسندگیاش را با طنز شروع کرده است. او در زمان انتشار مجله طنز و کاریکاتور «گلآقا»، با نام مستعار «بخ بخ میرزا» طنز مینوشت که یکی از آنها ستونی به نام «سر به سر با خیام» بود.خرمشاهی در این ستون بر رباعیهای خیام نقیضه میسرود که یکی از آنها این رباعی است: «آن قصر که جمشید در او جام گرفت/ بگذاشت به بانک رهنی و وام گرفت/ آن گاه بساخت روی آن یک طبقه/ آن را به اجاره داد و آرام گرفت». از آخرین آثار طنازانه خرمشاهی کتاب «طنز و تراژدی» شامل مجموعهای از حکایات و داستانهای طنزآمیز اوست.
علی اکبر دهخدا
بیش از ۴۰ سال از عمر علیاکبر دهخدا صرف نوشتن و تدوین لغتنامه شد، اما این تنها فعالیت این ادیب بزرگ معاصر نبود. او در ۱۴ دی ماه ۱۲۷۶ با همکاری جهانگیرخان شیرازی و قاسم خان تبریزی، نخستین شماره نشریه «صوراسرافیل» را منتشر کرد.دهخدا در این نشریه در ستونی با نام مستعار «دخو»، یادداشت طنز مینوشت و بعدها نوشتههای طنز انتقادیاش در صوراسرافیل را در قالب کتابی به نام «چرند و پرند» منتشر کرد. او علاوه بر نثر، در شعر هم طنز تلخ و گزندهای داشت. ویژگی مهم طنز دهخدا، عشق و علاقه او به مردمِ زمانه و دلسوزی به حال آنهاست.
عمران صلاحی
یکی از مهمترین طنزپردازان معاصر ادبیات فارسی که تأثیر به سزایی بر جریان طنزپردازی فارسی گذاشت، عمران صلاحی است. این شاعر و نویسنده بزرگ، زبان مردم کوچه و بازار را وارد طنز کرد: «در کنج پیادهرو درختی/ با دست دراز و قامت خم/ میگفت به عابری شتابان/ در راه خدا به من کمک کن».از جمله آثار طنز صلاحی میتوان به این کتابها اشاره کرد: «حالا حکایت ماست»، «ملا نصرالدین»، «یک لب و هزار خنده» و «کمال تعجب»؛ البته فعالیت عمران صلاحی تنها به طنز محدود نمیشود. او در ترانهسرایی، سرودن غزل عاشقانه، تصحیح متون فارسی و ترجمه هم فعالیت داشت.
شفیعی کدکنی
محمدرضا شفیعی کدکنی علاوه بر اینکه ادیب و پژوهشگر برجستهای است، شاعر بینظیری هم هست. یکی از ویژگیهای مهم شعر شفیعی کدکنی طنز خاص و رندانه اوست؛ به عنوان نمونه به این رباعی که مفهوم تقابل سنت و مدرنیته را به طنز میکشد، توجه کنید: «این مدعیان که هر چه دیدند نُوَش/ کردند به داس کهنه خود دروَش/ آری گله را چو روی واپس آری/ بی شبهه بز لنگ شود پیشروَش».بخش دیگری از طنز وی در شعر، به سالهای دهه ۴۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد. او در این دوره از سازوکارهای متنوع طنز تخریبی استفاده میکند. به یک نمونه از طنز او که در دفتر «خطی ز دلتنگی» آمده است، توجه کنید: «پیش از شما، به سانِ شما، بیشمارها/ با تار عنکبوت نوشتند روی باد/ کاین دولت خجسته جاوید زنده باد»!
وَ قَالَ ع مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ- وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ
در دبی، جایی که بهنظر میرسد برجها یکشبه سر بر میآورند، ساکنان به دزدیدن نگاهشان از بناها و ساختمانها عادت کردهاند. اما یک پروژه ساختمانی نگاه هر بینندهای را به خود خیره میکند: موزهای برای نمایش آینده یا موزه آینده که در منطقۀ اقتصادی دبی بر بلندای سیستمِ مترویِ بدونِ راننده این شهر در حال بنا شدن است.
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی ورلد، چارچوب این موزه، که متشکل از ۲۴۰۰ عضو فولادی است که همدیگر را به صورت مورب قطع کرده اند، در نوامبر سال ۲۰۱۸ تکمیل شد و اکنون پنلهای نمای ساختمان در حال نصب هستند. این موزه قرار است تا پایان سال جاری میلادی بازگشایی و بهموقع برای نمایشگاه جهانی که از ۲۰ اکتبر سال ۲۰۲۰ در دبی برگزاری خواهد شد، آماده شود.
در جهانِ معماری شمایلِ آیندهنگر موزه یک هلالیِ (توروس) توخالی است، اما تشبیه آن به یک هولا هوپِ غولپیکر مرجع در دسترستری است. لَث کارلسون، مدیر اجرایی موزه آینده، آن را به یک چشم تشبیه میکند. «ما با توصیف شکل این بنا برای مردمی که آن را ندیدهاند مشکل داریم. هیچ شکل دیگری که دقیقاً معادل این بنا باشد وجود ندارد.»
شرکت معماریِ محلی کیلا دیزاین در سال ۲۰۱۵ این طرح را ارائه داد که برنده شد. به گفته معمار این بنا، بخشِ سختِ این ساختار دانشی که اکنون داریم را بازنمایی میکند. آن بخشی که توخالی است آن چیزی است که ما هنوز نمیدانیم – بهعبارت دیگر، آینده است.
تنها شکل ظاهری این بنا نیست که آن را در میان صدها بنای دیگر شاخص کرده است. بهموازاتی که هر کدام از پنلهای نمای بنا در جای خود نصب میشوند، متوجه میشویم که نمای این ساختمان ۷۸متری یک خطاطی عربی را به نمایش خواهد گذاشت.
مدیران موزه هنوز فاش نکردهاند که این کلمات چه معنایی دارد، اما مشخص شده که این کلمات شعری از حاکمِ دبی، شیخ محمد بن رشید المختوم است که همزمان معاون رئیسجمهور و نخستوزیر امارات متحده عربی نیز هست.
خطوط منحنی پنجرههای موزه هستند که در طول روز نور را به درون این بنای بیستون هدایت میکنند و شبها نور از درون بنا تا شعاع ۱۴کیلومتری به کمک نورپردازی الایدی ساطع میشود.
ظاهر بنا و استفاده از خطاطی به این شکل این بنا را به یکی از پروژههای ساختمانی بسیار پیچیده تبدیل کرده است. یکی از مشاوران اصلی این پروژه که یک شرکت مهندسی انگلیسی است، میگوید طراحی این بنا بدون طراحی پارامتریک که بر پایه تفکر الگوریتمی است، ناممکن بود.
تقریبا بین ۶۰ تا ۷۰درصد از نمای موزه تاکنون تکمیل شده است. به دلیل شکل خاصِ بنا هیچ کدام از پنلهای نما قالبهای یکسان ندارند، بنابراین هر کدام از ۱۰۲۴ پنل قالبی منحصربهفرد دارد. ساخت پنلها آنقدر پرزحمت است که فقط ۶ پنل در روز ساخته میشود.
این بنا امیدوار است گواهینامه نقرهای لید را دریافت کند. بهاین منظور ساختمان مجهز به راهحلهای پیشرفته کنترل ساختمان، سیستمهای بازیافت آب و بالابرهای ریجنریتیو است؛ نیازهای انرژیِ بنا از طریق آرایههای خورشیدی فتوولتائیک تأمین میشود.
بازدیدکنندگان از موزه میتوانند در حال گشت در این بنا وسائل نقلیه الکتریکی خود را شارژ کنند و تعداد فضاهای پارکینگ نیز محدود است تا استفاده از وسائل نقلیه عمومی تشویق شود.
موزه استفاده از پلاستیک یکبارمصرف را محدود میکند و به گفته کارلسون پروتئینهای جایگزین و گوشتهای پرورشی در فهرست غذایی رستوران موزه خواهد بود.
نمایشگاههای موزه هم بیشتر به موضوعات زیستمحیطی خواهند پرداخت. یک بخش از موزه فقط به محیطزیست، فضا و سلامتی و بهداشت در آینده اختصاص داده خواهد شد. موزه به تأثیر گرمشدن زمین بروی اکوسیستمهای حیاتی و چگونگی حل این مشکل میپردازد.
کارلسون میگوید: «بیشتر از گجتها، انسانها موضوع داستانِ آینده هستند. ما به چالشهایی فکر میکنیم که بشر در آینده با آن مواجه خواهد شد و همینطور به راهحلهای خلاقانهای میپردازیم که انسانها برای فائقآمدن بر این چالشها خواهند داشت.»
تکنولوژیهای متعدد از جمله واقعیت مجازی و واقعیت افزوده برای مواجه بازدیدکنندگان با آینده و ایجاد تجربهای تئاتری برای آنها استفاده خواهد شد.
موزه آینده امیدوار است سالی بیش از یکمیلیون بازدیدکننده جذب کند که نیمی از آنها از خارج از امارات خواهند بود.
حتی پیش از بازگشایی بهنظر میرسد موزه آینده دبی خودش نمایشی از طراحی ساختمان به کمک تکنولوژی در آینده است.
منبع: The BBC World
آئین هندو یا هندوئیسم با حدود یک میلیارد نفر پیرو (حدود ۱۴درصد از جمعیت جهان)، سومین دین بزرگ کره زمین است. همچنین قدیمیترین مذهب است که از حدود ۷ تا ۱۰هزار سال پیش وجود دارد. با این وجود، تصورات غلط بیشماری درباره این مذهب در سراسر دنیا وجود دارد.
آن را هندوئیسم مینامند
اصطلاحات «هندو» و «هندوئیسم» به هیچ یک از متون باستانی هندوئیسم اشاره نمیکند.، بلکه این اصطلاح به مردم منطقه رود ایندوس در هند اشاره دارد. «هندو» و «هندوئیسم» احتمالا توسط ایرانیانی که به شبه قاره هند حمله کردند استفاده میشده و به مردم دره رودخانه اشاره دارد که از کلمه «هندو» به معنای «رودخانه» استفاده میکردند.نام دیگر هندوئیسم «ساناتانا دارما» به معنای «دین ابدی» است که در دنیا زیاد شناخته شده نیست. پیروان این دین «دارمیس» به معنای «پیروان دارما» نامیده میشوند. استفاده از کلمات هندو و هندوئیسم بیشتر در فرهنگهای غربی استفاده میشود، هرچند بسیاری از هندیهای امروز هم آن را پذیرفته اند.
همه هندوها گیاهخوار هستند
درست است که بسیاری از هندوها گیاهخوار هستند، اما این در مورد بیشتر پیروان این مذهب صدق نمیکند. برخی هندوها معتقدند که حیوانات موجودات حساس و با درکی هستند، به همین دلیل گوشت نمیخورند. اما بیشتر آنها هرچه بخواهند میخورند.فقط ۳۰-۳۵ درصد از هندوها به دلیل اعتقاد به آهیمسا (ahimsa)، اصل عدم خشونت نسبت به همه موجودات زنده، گیاهخوار هستند. این اقلیت گیاهخوار هندو، اکثریت گیاهخواران جهان را تشکیل میدهند که در مجموع حدود ۳۰۰میلیون نفر هستند.بیشتر رهبران معنوی هندو (سوامیها، سادوسها و گوروها) گیاهخوار هستند، اما بقیه هندوها، عمدتا گوشت هم میخورند. آهیمسا ذبح و مصرف محصولات گوشتی را نهی میکند، اما همه هندوها از این اصل پیروی نمیکنند.
هندوئیسم یک دین سازمان یافته است
دلایل سازماندهی شدن مذاهب متنوع است، اما اغلب به گسترش آموزههای دینی و نفوذ سیاسی ارتباط دارد. مسیحیت توسط رومیان و اسلام توسط مسلمانان در آسیا و اروپا گسترش یافتند. اما هندوئیسم تا همین اواخر زیاد گسترش نیافته بود.این دین هیچ رهبر خاصی ندارد و هرگز توسط هیچ نوع امپراتوری قدرت نگرفته است؛ بنابراین این مذهب به صورت فهرستی از آموزهها و اصول راهنمایی تکامل یافت، بدون اینکه تاثیری روی دینهای بزرگ دیگر بگذارد. هندوئیسم هیچ بنیانگذار یا تاریخ مشخصی ندارد.
هندوئیسم سیستم طبقهبندی تبعیض آمیزی
دارد
از آنجا که هندوئیسم بیشتر در هند وجود دارد، یک تصور غلط رایج وجود دارد که این مذهب از یک سیستم طبقهبندی مردم پیروی میکند. اما این طبقه بندی مربوط به فرهنگ هند است و ارتباط مستقیمی به آموزهها و شیوههای هندوئیسم ندارد.این سیستم طبقهبندی هندی، گروه شخص را از بدو تولد تعیین میکند، اما هیچ ربطی به شخصیت ندارد. اما اصطلاح هندوی «وارنا» دسته اجتماعی را به عنوان چارچوبی از وظایف اخلاقی مربوط به خصوصیات شخص بدون توجه به تولد توصیف میکند.اگرچه این دو سیستم در هم تنیده شده اند، اما هندوئیسم همان سیستم طبقهبندی هند را ندارد. سیستم طبقهبندی مردم هند روی هندوها تاثیر میگذارد و آنها را به برهمینها (کاهنان و معلمان)، کشاتریا (جنگجویان و حاکمان)، وایشیا (کشاورزان و تاجران) و شودرا (کارگران) تقسیم میکند. کسانی که خارج از این سیستم قرار بگیرند دالیت (پایینترین طبقه جامعه) هستند.
هندوها بت میپرستند
بسیاری از مردم فکر میکنند که هندوها بت میپرستند. از آنجا که پیروان دو دین بزرگ جهان یعنی اسلام و مسیحیت، بت پرستی را منع میکنند، رفتار هندوها از نظر بیشتر مردم دنیا ضدمذهبی است. اما هندوها این را بت پرستی نمیدانند بلکه خدا را در همه چیز میبینند.از نظر آنها همه اشیا یک آرکا (تجسم زنده خداوند) هستند و ممکن است مورد عبادت هندوها قرار بگیرند. هندوها این عمل را «مورتی پوجا» به معنای عبادت تصویر میدانند و معتقدند که کل آفرینش شکلی از خداوند است، بنابراین خداوند در همه چیز هست.هندوها این را بت پرستی نمیدانند، چون هندوئیسم آن را پرستش مستقیم خداوند (که در همه چیز هست) توصیف میکند نه پرستش نماد خداوند. این امر با آموزههای سایر ادیان کاملا مغایرت دارد و برای پیروان مسلمان و مسیحی دشوار است که این عمل را از بت پرستی تفکیک کنند.
هندوها گاو میپرستند
هندوها گاو نمیپرستند. این تصور غلط رایج از رفتار هندوها با گاوها سرچشمه گرفته است، جیوانی که بیش از آنچه میگیرد میدهد، نماد همه حیوانات دیگر است و نشان دهنده زندگی و معیشت است. گاو فقط علف، جو و آب میخورد و در عوض شیر، خامه، ماست، پنیر، کره، کود و ... میدهد.همچنین گاوها به دلیل ذات آرامشان مورداحترام هستند. به خاطر احترامی که گاوها در هندوئیسم و جامعه هند دارند، از بیرون به نظر میرسد که آنها گاو را میپرستند. اما هندوها آن را محترم شمردن حیوانات میدانند.
همه زنانی که وسط پیشانیشان خال دارند
ازدواج کرده اند
بیندی خال قرمز روی پیشانی میلیونها زن و دختر جوان در سراسر جهان به ویژه هند دیده میشود. این خال نقش معنوی در فرهنگ هندو دارد، هر چند در دوران مدرن کمتر شده است.به طور سنتی، زنان با پودر قرمز بالا و بین ابروهای خود خال میکشیدند تا نشان دهنده عشق و سعادت آنها در ازدواج باشد. محل خال با «چشم سوم» ارتباط دارد، جایی که شخص نفس خود را از دست میدهد. در دوران مدرن، این خال معنای خود را از دست داده و زنان میتوانند هر رنگ خالی که میخواهند بگذارند.خال سیاه نشان دهنده از دست دادن است و توسط زنان بیوه استفاده میشود که همسر خود را از دست داده اند. مردان هم گاهی از نوعی خال به نام تیلاک استفده میکنند که مجموعهای از خطوط روی پیشانی است. رنگهای مختلف به طبقات مختلف جامعه اختصاص دارد، اما این بیشتر یک سنت فرهنگی است که فقط پیروان سرسخت آن را دنبال میکنند.
کتاب مقدس هندو بهاگاود گیتا است
بهاگاواد گیتا یکی از شناخته شدهترین متون هندو در دنیای غرب است، اما کتاب مقدس هندو نیست. گیتا اصول مختلف هندوئیسم را از طریق گفتگوی داستانی بین سربازی به نام آرجونا و کریشنا (یکی از خدایان هند) آموزش میدهد.متون مقدس هندو به سروتی (آنچه شنیده میشود) و سمریتی (آنچه به خاطر آورده میشود) تقسیم میشود. از نظر بسیاری از افراد، گیتا حکایت مبارزات اخلاقی و روحی فرد است و به عنوان راهنما استفاده میشود. ماهاتما گاندی گیتا را «فرهنگ لغت معنوی» خود عنوان کرده و از آموزه های آن در جنبش استقلال هند استفاده کرده است.
هندوها ۳۳۰ میلیون خدا دارند
یکتاپرستی اعتقاد به این است که فقط یک خدا وجود دارد، اما شرک اعتقاد به چندین خدا است. یونانیان و رومیان باستان مشرک بودند و به چندین خدا (خدای جنگ، خدای عشق و ...) اعتقاد داشتند.تصور میشود هندوئیسم هم یک دین چندخدایی با ۳۰۰میلیون خدا باشد، اما دقیقا این طور نیست. مفهوم خدا در آئین هندو پیچیده است و برای هر فرد ممکن است متفاوت باشد، اما حول یک خدا یا روح برتر میچرخد.این دین بازنماییهای متنوعی از خدا دارد اما همه آنها نماینده یک خدا هستند. هندوها معتقدند که خدای برتر را نمیتوان کاملا درک کرد، بنابراین نمایندههای زمینی (شیوا، ویشنو و...) نماد خدای متعال هستند که قابل درک نیست. هر هندو میتواند تصمیم بگیرد کدام خدا را بپرستد و فرهنگهای مختلف در طول هزاران سال میلیونها حق انتخاب برای آنها ایجاد کرده اند. در هر صورت این برای ادیان الهی بزرگ شرک به حساب میآید.
منبع: listverse
وَ قَالَ ع لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِينَاهُ وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ
- وَ إِنْ طَالَ السُّرَى قال الرضي و هذا من لطيف الكلام و فصيحه
- و معناه أنا إن لم نعط حقنا كنا أذلاء- و ذلك أن الرديف يركب عجز البعير
- كالعبد و الأسير و من يجري مجراهما
دنیای پرندگان برای انسان همواره با شگفتیهای زیادی همراه بوده است. یکی از جالبترین مطالب راجع به پرندگان سرعت آنها در هنگام پرواز است. بعضی از پرندگان به قدری سریع پرواز میکنند که سرعت آنها با سریعترین ماشینهای ساخت دست بشر نیز برابری میکند.نظریههای زیادی نیز راجع به چگونگی پرواز پرندگان توسط دانشمندان مطرح شده است که هر کدام اطلاعات جالبی را نیز بیان میکنند.
۱. شاهین
دانستن این که این پرندهی قدرتمند میتواند با چه سرعتی به پرواز درآید، قطعاً شما را شگفت زده خواهد کرد. شاهین قادر است به صورت افقی با سرعت ۱۵۰ کیلومتر بر ساعت پرواز کند، اما سرعت این پرنده در هنگام شیرجه زدن به عدد باور نکردنی ۳۸۵ کیلومتر بر ساعت نیز میرسد.بالهای بزرگ و عضلات قدرتمندی که این پرنده دارد، به این پرنده امکان پرواز با چنین سرعت بالایی را میدهد. این پرنده در هنگام شیرجه زدن برای گرفتن طعمهی خود، به یکی از ترسناکترین حیوانات دنیا تبدیل میشود. به منظور آسیب نرسیدن به ریههای این حیوان در پرواز با سرعت بالا، استخوانی بر روی بینی این حیوان قرار دارد که باعث انحراف جریان هوا در پرواز با سرعتهای بالا میشود.
۲. عقاب طلایی
دومین پرندهی سریع در دنیا، عقاب طلایی است. سرعت این پرنده در هنگام شیرجه زدن به ۳۲۰ کیلومتر بر ساعت میرسد. ﺭﻧﮓ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻧﺪه ﻗﻬﻮﻩﺍﯼ ﺗﯿﺮﻩ، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺮﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﻗﻬﻮﻩﺍﯼ ﺭﻭﺷﻦ ﯾﺎ ﻃﻼﯾﯽ ﺩﺭ ﺳﺮ ﻭ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﺳﺖ. طول بالهای این پرنده به بیش از ۲ متر نیز میرسد.این پرنده که در نیمکرهی شمالی کرهی زمین یافت میشود، بالهای قدرتمندی دارد که به این پرنده امکان پرواز با سرعت بالا را میدهد. این پرنده از سرعت بالای خود برای شکار و گاهی نیز مهاجرت استفاده میکند.
۳. دم سوزنی گلوسفید
پرستوها قادر هستند مسافتهای طولانی را با سرعتی بالا طی کنند. دم سوزنی گلوسفید نیز که در بخشهایی از آسیای شرقی، هند و استرالیا یافت میشود یکی از سریعترین پرندهها به شمار میرود.دم سوزنی گلوسفید قادر است با سرعت ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت به صورت افقی پرواز کند. از این رو این پرنده، بالاترین سرعت در پرواز افقی را در بین پرندگان را دارا است.
۴. لیل (شاهین زیبا)
این پرنده از خانوادهی شاهینها به حساب میآید، اما جثهای کوچکتر نسبت به آنها را دارد. این پرنده معمولاً در جنگلهای پرتراکم زندگی میکند و قادر به پرواز با سرعتی نزدیک به ۱۵۵ کیلومتر بر ساعت است. این پرندگان به قدری سریع و چابک هستند که میتوانند در هنگام پرواز، غذای خود را با جفت خود تقسیم کنند.
۵. مرغ دله
تنها پرندهی دریایی این فهرست، مرغ دله است که برای شکار ماهیهای دریایی قادر است سرعت خود را به ۱۵۰ کیلومتر نیز برساند.نکتهی جالب راجع به این پرندگان این است که، این پرندگان برای تغذیه، غذای سایر پرندگان را نیز میدزدند و از سرعت خود هم برای فرار از دست آنها استفاده میکنند. قطعاً این پرنده، یکی از جالبترین پرندهها در دنیا به شمار میآید و مستندهای گوناگونی نیز از زندگی این پرنده تهیه شده است.
۶. شترمرغ
شاید با دیدن نام شترمرغ در این فهرست تعجب کنید! شترمرغ بزرگترین پرندهی جهان به شمار میرود به همین خاطر برای پرواز کردن، بسیار سنگین میباشد. این وزن سنگین سبب میشود تا این پرنده قادر به پرواز کردن نباشد. با این حال این پرنده نیز یکی از سریعترین پرندگان دنیا به شمار میآید.با اینکه پرندگان دیگری نیز وجود دارند که از شترمرغ سریعتر هستند، اما ذکر نام این پرنده در این فهرست خالی از لطف نیست. شترمرغ که جزء خانوادهی پرندگان محسوب میشود با این که قادر به پرواز نیست، اما میتوند با سرعت بالایی بدود. سرعت این پرنده در هنگام دویدن به ۷۰ کیلومتر بر ساعت میرسد.پاهای شترمرغ مهمترین ویژگی این حیوان برای دویدن با سرعت بالا محسوب میشوند. این حیوان با پاهای قدرتمند خود، به راحتی میتواند با یک ضربه یک انسان را از پای درآورد. این پرنده از بالهای خود فقط در جهت تغییر مسیر خود در دویدن با سرعتهای بالا استفاده میکند.
منبع: WorldAtlas
گرتا تونبرگ ملتها را به چالش میکشد تا سبز شوند، جیمی دونالدسون، با نام مستعار مستر بیست، کاربران یوتیوب را به کاشت درخت دعوت میکند و اتیوپی در حال احیای مناظر طبیعی خود است. اینها نشان میدهد که حفظ و نجات سیاره هرگز به اندازه امروز مهم نبوده است. این ابتکارات قطعا اولین نیستند، اما قطعا به مبارزه با تغییرات محیط زیست کمک میکنند. آنها نه تنها درباره مشکلاتی که ساکنان زمین با آن روبرو هستند ما را آگاه میکنند، بلکه ما را با کمپینهای بزرگی مثل «دیوار بزرگ سبز» آشنا میکنند.
دیوار بزرگ سبز قرار است ۸۰۰۰ کیلومتر
باشد و ۱۰۰ میلیون هکتار زمین را پوشش
دهد.
دیوار سبز در سال ۲۰۰۵ به طور رسمی تصویب شد. دیوار سبز یا دیوار بزرگ آفریقا، ابتکاری است که هدف آن مبارزه با اثرات بیابان زایی در منطقه ساحل (آفریقای شمالی) و تغییرات آب و هوا در سراسر جهان است. طرح دیوار بزرگ سبز قصد دارد ۱۰۰میلیون هکتار زمین احیا کند و ۲۵۰میلیون تن کربن را تا سال ۲۰۳۰ از هوا حذف کند.
این طرح مزایای اقتصادی اجتماعی زیادی هم دارد، مثل ایجاد ۱۰میلیون شغل سبز و فرصتهای اقتصادی بیشتر برای جوانان و همچنین تضمین امنیت غذایی برای میلیونها نفر.نیازی به گفتن نیست که طرح دیوار سبز بزرگ یک زنجیره جنگلی ۸۰۰۰ کیلومتری ایجاد میکند که میتوان یک شگفتی طبیعی یا یک مکان گردشگری فراهم کند.
بیش از ۲۰ کشور آفریقایی همراه با ۲۳
شریک منطقه و بین المللی در حال حاضر در
این پروژه شرکت کرده اند
این پروژه زیست محیطی از پروژههای مشابه دیگری در سراسر جهان الهام گرفته است. از جمله سد سبز الجزیره، یک برنامه جنگل کاری برای حفاظت و توسعه مناطق جنگلی و دیوار سبز چین که مجموعهای از نوارهای جنگلی بادگیر برای جلوگیری از گسترش صحرای گبی است.
بیش از ۱۴سال از آغاز رسمی این برنامه میگذرد و در این مدت چند کشور به نتایج قابل توجهی دست یافته اند. به گزارش کنوانسیون سازمان ملل برای مبارزه با بیابان زایی، کمی بیش از ۲۰میلیون هکتار از زمین (حدود ۲۰درصد هدف) در اتیوپی، سنگال، نیجریه، سودان، بورکینافاسو، مالی، نیجر و چند کشور دیگر احیا شده است. در حال حاضر، ۲۱ کشور میزبان این پروژه هستند.
کمپین دیوار بزرگ سبز با انتقادهایی هم روبرو شده است. به گفته الساندرا جیانینی، دانشمند هواشناسی در موسسه تحقیقات بین المللی آب و هوا و جامعه، صحرای بزرگ آفریقا به دلیل مکانی که در آن قرار گرفته و بارش کمی که دارد، ایجاد شده است و میزان پوشش گیاهی میزان بارندگی را تغییر نمیدهد.اما کاشت درختان باعث کاهش اثرات تغییرات آب و هوایی میشود که موجب بارندگیهای کم، اما شدیدتر شده است. جنگلکاری به کاهش روانابها و افزایش نفوذ آب در خاک کمک میکند.
منبع: boredpanda
وَ قَالَ ع أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ- فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ
تصور میشود که نویسندگی و ادبیات برای اولین بار بین ۴ تا ۷ هزار سال قبل از میلاد ایجاد شده است. از زمان به وجود آمدن نوشتن و کتابت، مجموعهای باورنکردنی از مواد مختلف برای ضبط متون از جمله خاک رس، ابریشم، سفال، پاپیروس و حتی تابوت استفاده شده است؛ بنابراین سؤال از قدیمیترین کتاب بازمانده و موجود در جهان، تا حد زیادی بستگی به نحوه طبقهبندی شما دارد.
۱۰. دفترنامه مادرید (Madrid Codex)
این کتاب در سال ۱۸۶۰ میلادی در اسپانیا کشف شد و یکی از ۳ کتاب بازمانده در قالب دفترنامههای مایا از دوران پیشاکلمبی است که طبق گاهنگاری آمریکای مرکزی، مربوط به ۹۰۰ تا ۱۵۲۱ میلادی است. از آنجا که این مجموعه در موزه آمریکایی مادرید نگهداری میگردد، به همین نام مشهور گردیده است.
کارشناسان در مورد تاریخ دقیق نوشتن این کتاب و قدمت آن اختلاف نظر دارند، اگرچه گفته میشود که قدمت آن به قبل از فتح اسپانیا در قرن شانزدهم میلادی برمی گردد. این کتاب در حال حاضر در موزهای در شهر مادرید اسپانیا نگه داری میشود.
سن تخمینی: ۴۹۴ سال
۹. انجیل گوتنبرگ (Gutenberg Bible)
کتاب مقدس گوتنبرگ، که به عنوان کتاب مقدس ۴۲ سطری نیز شناخته میشود، توسط کتاب گینس، به عنوان قدیمیترین کتاب چاپ شده مکانیکی جهان ذکر شناخته میشود که اولین نسخههای آن در سال ۱۴۵۴-۱۴۵۵ میلادی چاپ شد. این کتاب توسط یوهانس گوتنبرگ و در ماینز آلمان چاپ شد و قدیمیترین کتاب چاپ شده با استفاده از نوع متحرک در غرب محسوب میشود. اگرچه قرنها قبل از آن در چین، نمونههایی از چاپ کتاب مانند «الماس ساترا» وجود داشته است.
۴۸ نسخه شناخته شده از این کتاب در حال حاضر وجود دارد که ۲۱ نسخه آن کامل است. تصویر فوق مربوط به نسخه است که در کتابخانه عمومی نیویورک وجود دارد.
سن تخمینی: ۵۵۹ سال
۸. کتاب شعر سلتیک (Celtic Psalter)
این کتاب که در اسکاتلند و دانشگاه «ادینبورگ» نگهداری میشود نخستین بار در سال ۲۰۰۹ در معرض دید عموم مردم گذاشته شد. تصور میشود این کتاب جیبی، از قرن یازدهم بر جای مانده باشد. این کتاب به عنوان قدیمیترین کتاب اسکاتلند نیز شناخته میشود. مردم میتوانند در وبسایت رسمی سایت ادینبورگ نیز از صفحات این کتاب دیدن کنند.
قدمت تخمینی: ۹۳۸ سال
۷. الماس سوترا (Diamond Sūtra)
قدیمیترین کتاب چاپ شدهی تاریخ جهان، یک کتاب مقدس بودایی است که الماس سوترا نام دارد. ﺳﻮﺗﺮﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻟﻐﻮﯼ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺭﯾﺴﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡﮔﺬﺍﺭﯼ، شباهت ﺧﻄﻮﻁ این کتاب ﺑﺎ ﺭﯾﺴﻤﺎﻥﻫﺎی قدیمی است. این کتاب در غاری در چین پیدا شده است که شکلهای عجیبی نیز بر روی دیوار این غار بودهاند.
تصور میشود الماس سوترا کتابی چینی باشد. این کتاب بر روی کاغذی خاکستری چاپ شده است. الماس سوترا توسط مردی به نام «وونگ جی»، در ماه مه سال ۸۶۸ میلادی، به دستور والدینش نوشته شده است.
قدمت تخمینی: ۱۱۴۹ سال
۶. سیدور، کتاب دعای یهودیان (Siddur)
در سال ۲۰۱۳ میلادی این کتاب کشف شد. سیدور، ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻤﺎﺯ و مناجاتنامه قوم یهود ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪﺎﯾ ﺍﺯ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ، ﺍﺷﻌﺎﺭ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻭ ﻓﻬﺮﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﺑﺮﮐﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻗﻮﻡ ﯾﻬﻮﺩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
مورخان بارها این کتاب را مورد بررسی و شناخت قرار دادهاند و سعی کردهاند متوجه شوند که چگونه برخی از این دعاها تکامل یافتهاند و چرا نام سیدور بر آن نهاده شده است. اما چیزی که مشخص است این است که سیدور یکی از قدیمیترین و باارزشترین کتابهای حال حاضر در دنیا است.
قدمت تخمینی: ۱۱۷۳ سال
۵. کتاب کیلز (Kells)
کتاب کیلز در کتابخانهای در پایتخت ایرلند، شهر «دوبلین» نگهداری میشود و تصور میشود که در حدود سال ۸۰۰ میلادی توسط راهبان سلتی نوشته شده باشد.
این کتاب ﻧﺴﺨﻪی ﺧﻄﯽ ﻭ ﺗﺬﻫﯿﺐ ﺷﺪﻩی ﮐﺘﺎﺏ «ﮔﺎﺳﭙﻞ» ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻻﺗﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﭼﻬﺎﺭ ﺍﻧﺠﯿﻞ ﻋﻬﺪ ﺟﺪﯾﺪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺘﻮﻥ ﺩﯾﺒﺎﭼﻪ ﻭ ﺟﺪﺍﻭﻝ ﻣﺮﺗﺒﻂ با ﺁﻥ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. کتاب کیلز در حقیقت یک شاهکار از خوشنویسی غربی است و نشان دهنده اوج روشنایی در طراحی و هنر سلتی است.
قدمت تخمینی: ۱۲۱۹ سال
۴. انجیل کاتبرت (St Cuthbert Gospel)
قدیمیترین کتاب موجود در اروپا، انجیل کاتبرت است که در سال ۲۰۱۲ توسط کتابخانهی انگلیس و به وسیلهی کمکهای مردمی، به مبلغ ۹میلیون دلار خریداری شد و به یکی از گران قیمتترین کتابهای دنیا تبدیل شد.
این کتاب در سال ۶۹۸ میلادی به وسیله رهبر اولیهی مسیحیان انگلیس، «سن کاتبرت» در جزیرهی «لیندیسفارن» دفن شده بود. راز سالم ماندن این کتاب نیز موضوعی جالب است که تا کنون کسی متوجه آن نشده است. نسخهی دیجیتالی این کتاب نیز در وبسایت رسمی کتابخانهی انگلیس به راحتی قابل دسترسی است.
قدمت تخمینی: ۱۳۲۱ سال
۳. کتابخانهی نجع حمادی
(Nag Hammadi Library)
ﺩﺭ ﺩﺳﺎﻣﺒﺮ ﺳﺎﻝ ۱۹۴۵، ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺷﻬﺮ نجع حمادی ﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺯﻣﯿﻦ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ، ﺩﻫﻘﺎﻧﯽ ﻣﺼﺮﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ «ﻣﺤﻤﺪ ﺍﻟﺴﻤّﺎﻥ»، ﮐﻮﺯﻩﺍﯼ ﺣﺎﻭﯼ ۱۲ ﻃﻮﻣﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺸﻒ ﮐﺮﺩ که ﺩﺭ ﺁﻥ چند انجیل ﻭ ﮐﺘﺐ «ﮔﻨﻮﺳﺘﯿﮏ» ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻗﺮﻥ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻭ ﺳﻮﻡ ﻣﯿﻼﺩﯼ نیز وجود داشت. این کتابها که به زبان قبطی نوشته شدهاند امروزه در موزهی قبطیها در شهر قاهره نگهداری میشوند.
قدمت تخمینی: ۱۶۹۳
۲. صفحات طلایی پیرگی
(Pyrgi Gold Tablets)
در سال ۱۹۶۴ در حالی که گروهی در شهر «پیرگی» ایتالیا مشغول حفاری بودند، این سه صفحهی طلایی را کشف کردند که حدس زده میشود قدمت آنها به حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد برمیگردد.
محققان میگویند که در لبهی این صفحات سوراخهایی وجود دارد و این صفحات در ابتدا به یکدیگر متصل بودهاند. دو عدد از این صفحهها با زبان «اتروسایی» نوشته شدهاند و صفحهی سوم نیز به زبان «فنیقی» نوشته شده است. این سه صفحه امروزه در موزهی ملی اتروساییها در شهر رم نگهداری میشوند.
قدمت تخمینی: ۲۵۱۹ سال
۱. کتاب طلایی اتروساییها
(Etruscan Gold Book)
یکی از قدیمیترین کتابهای چند صفحهای در جهان که قدمت آن به ۶۶۰ سال قبل از میلاد بازمیگردد، کتاب طلایی اتروساییها است. این کتاب نزدیک به ۷۵ سال پیش، در حفاری کانالی در رودخانهی «استروما» در کشور بلغارستان کشف شده است.
این کتاب از ۶ ورقه طلای ۲۴ عیار ساخته شده است و توسط حلقههایی به هم متصل شدهاند. این کتاب توسط یک اهدا کنندهی ناشناس به موزهی تاریخ ملی بلغارستان در شهر صوفیه اهدا شد.
قدمت تخمینی: ۲۶۷۳ سال
منبع: wiganlanebooks
وَ قَالَ ع فِي الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ- خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ
هنگام انتخاب جایی برای گذراندن تعطیلات، وقتی تصاویر شگفت انگیز سواحل و مناظر را در تبلیغات و کتابهای راهنما میبینیم، هیجان زده میشویم؛ اما متاسفانه گاهی وقتی به مقصد خود میرسیم، میبینیم که حتی نزدیک به چیزی که انتظار داشتیم هم نیست.
ممکن است یک منظره فقط از زاویهای که عکسهای تبلیغاتی گرفته شده اند زیبا باشد و از زاویه دیگر اصلا زیبا نباشد و هجوم گردشگران یا پدیدههای دیگر آن را خراب کرده باشد. ما میخواهیم وقتی چنین اتفاقی افتاد، وحشت نکنید و ناراحت نشوید، فقط از مناظر جدید لذت ببرید، چون به سفر رفتید تا احساسات جدید و مثبت را تجربه کنید. ما به شما نشان میدهیم که برای چه چیزی باید آماده باشید.
سانتورینی، یونان
برج ایفل، پاریس
دیوارهای کرملین، مسکو
برج خلیفه، امارات متحده عربی
انگکور وات، کامبوج
شهر مراکش، مراکش
میدان میکلانژ، فلورانس
پل راکوتزبروک، آلمان
پریکستولن، نروژ
برکه آبی، آبخاز
لاس وگاس، نوادا، ایالات متحده
تندیس مسیح، ریودوژانیرو
گاو وال استریت، نیویورک
منهتن
جزایر فی فی، تایلند
سواحل جمهوری دومینیکن
پل گلدن گیت، سانفرانسیسکو
آمستردام
بیگ بن، لندن
غذاهای خیابانی، تایلند
منبع: brightside
وَ قَالَ ع تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ
حتما نام گرند کانیون، جزایر گالاپاگوس و آبشار آنجل ونزوئلا را شنیده اید، حتی شاید نام برخی شگفتیهای طبیعی گمنام را هم شنیده باشید. اما هرچقدر هم سفر کرده باشید یا مطالعه کرده باشید، همیشه چیزهای پنهانی روی زمین وجود دارد که از آنها اطلاع نداشته باشید.
کرکجوفل (Kirkjufell)
کوه کرکجوفل با عکسهای خیره کنندهای که گردشگران از آن گرفته اند، مشهور شده است. این کوه در شبه جزیره «Snaefellsnes» در ایسلند واقع شده است و هیچ چیز قابل توجهی در مورد خود کوه وجود ندارد. این بزرگترین کوه یا مرگبارترین کوه ایسلند نیست، و حتی نمیتوان ادعا کرد یکی از آتشفشانهایی است که ایسلند را به خاطر تولید یک سوم گدازههای بازالت تاریخ جهان مشهور کرده است.
اما چیزی که کرکجوفل را متمایز میکند، چشم انداز فوق العاده زیبای آن است. از منظره سرزمین میانه گرفته تا آبشارهای سهگانهای که یک رود زلال کریستالی در پای کوه را تغذیه میکنند، همگی یک پرتره کامل از ایسلند ایجاد میکنند. همچنین یکی از بهترین مکانها برای دیدن شفقهای قطبی است.
کانو کریستالز (Cano Cristales)
کانو کریستالز که مردم محلی آن را با نام «رودخانه پنج رنگ» میشناسند، یک بهشت پنهان واقعی است. این رودخانه که در میان کوههای کلمبیا قرار گرفته، تنها دو راه دسترسی دارد و هر دوی آنها با هواپیما هستند. رنگهای رودخانه ناشی از ترکیب جلبک ها، رنگ طبیعی سنگهای رودخانه و رنگ آبی آب هستند.
از آنجا که این رنگ را موجودات زنده به وجود آورده اند، دائما تغییر میکند، مثل یک نقاشی آبرنگ زنده که خداوند آن را کشیده است. بهترین زمان برای دیدن رودخانه پنج رنگ تابستان است، وقتی گرما درخشانترین سایههای قرمز را ایجاد میکند. علاوه بر رنگهای خیره کننده و تنوع زیستی باورنکردنی این منطقه، رودخانه پنج رنگ روی قدیمیترین صخرههای دنیا جریان دارد: سپر گویان که حدود ۱.۲میلیارد سال پیش شکل گرفته است.
آبشار خونی یخچال تیلور
قطب جنوب معمولا جزء مکانهایی نیست که هنگام تصور کردن بهشت به ذهنتان خطور میکند، اما همان قدر که آب و هوایش سخت و فراموش نکردنی است، منظرهاش هم زیبا است. هرچه در این قاره یخی بیشتر کاوش کنید، شگفتیهای بیشتر و بیشتری پیدا میکنید که زیر یخ پنهان شده اند. یک مثال جالب از منحصربهفرد بودن قطب جنوب را میتوان در یخچال طبیعی تیلور یافت، که یک جریان آب دائمی غنی از آهن و فوق شور از آن خارج میشود. این یخچال در سال ۱۹۱۱ توسط کاوشگری به نام «توماس گریفیت تیلور» کشف شد که گمان میکرد این رنگ قرمز ناشی از یک باکتری ناشناخته است. تا اینکه مدتها بعد دلیل واقعی این چشمه قرمز رنگ پیدا شد، یک استخر زیرزمینی باستانی از آب شور که حدود ۴۰۰ متر زیر سطح یخ قرار دارد.
در دوره میوسن، حدود ۵میلیون سال پیش، سطح آب اطراف قطب جنوب آنقدر بالا رفت که آب شور روی زمینی که قبلا خشک بود را گرفت. وقتی اقیانوس عقب نشینی کرد، دریاچهای به وجود آمد که بعدا به تدریج با یخچال پوشیده شد تا اینکه کاملا از سطح جدا شد. باتوجه به فقدان اکسیژن، دریاچه تقریبا به همان حالت باقی ماند و به یک کپسول زمان پنج میلیون ساله تبدیل شد. میکروبهایی در آن وجود دارند که از دوره میوسن بدون تغییر باقی مانده اند و عامل تجزیه رسوبات آهن در آب شور هستند. وقتی آب سرشار از آهن به سطح میرسد و برای اولین بار در تماس با اکسیژن قرار میگیرد، آهن هیدروکسید بلافاصله واکنش میدهد و آبشار قرمز زنگ زدهای ایجاد میکند.
چشمههای داغ بپو (Beppu)
یکی از مناطق اصلی چشمههای آبگرم جهان در بپوی ژاپن واقع شده است. بیش از ۲۵۰۰ چشمه در این منطقه وجود دارد. این چشمهها به اصطلاح «هشت جهنم» نامیده میشوند، چون هشت منطقه اصلی وجود دارد که هر کدام نوع منحصربه فردی از چشمهها را تولید میکنند. جهنم برکه خونین، با آهن اشباع شده و آب و بخار آن را به رنگ قرمز تیره درآورده است.
سایر جهنمها از جمله جهنم کوه شیطان محل زندگی حدود ۸۰ تمساح است؛ جهنم برکه سفید حاوی اسید بوریک است که باعث شده آب، غلظت شیر را داشته باشد؛ و جهنم سر تراشیده اونیشی حاوی گل جوشان است که شبیه سرهای تراشیده راهبان هستند.
همه سیستمهای تجاری اطراف چشمه ها، به شما امکان خرید سبزیجات پخته شده در بخار این جهنمها یا تخم مرغهایی که در آب چند رنگ آنها آبپز شده اند را میدهند. همچنین چشمههای کوچکتری وجود دارد که به اندازه کافی خنک هستند که بتوانید پایتان را در آن بگذارید، اگرچه در چشمههای اصلی شنا ممنوع است و دمای برخی از آنها به ۱۵۰ درجه سانتیگراد میرسد.
دریاچه خالخالی
دره اوکاناگان (Okanagan) در مرز جنوبی بریتیش کلمبیا قرار دارد. قبایل بومی هزاران سال در این دره زندگی و جنگ میکردند و افسانههای آنها تا به امروز باقی مانده است. یکی از معروفترین افسانههای آنها درباره نبردی است که در تپههای اطراف دریاچه خال خالی اتفاق افتاد. در این نبرد، هر دو طرف آتش بس اعلام کردند و به مردان خود اجازه دادند با هم در آبهای سرشار از موادمعدنی دریاچه خال خالی استحمام کنند.
خواص درمانی دریاچه هنوز هم تبلیغ میشود. غلظت بالایی از ۱۱ ماده معدنی مختلف از جمله کلیسم و منیزیم سولفات و مقادیر کمی از تیتانیوم و نقره در آن وجود دارد. در تابستان که آب دریاچه تقریبا بخار میشود، رسوبات شیمیایی موادمعدنی به شکل گودالهای مدور در میآید و هر گودال رنگ متفاوتی دارد.
ساحل سرخ پانجین (Panjin)
این منظره لاکی رنگ زیبا در چین و در نزدیکی شهر پانجین واقع شده است. این منطقه در میان یک تالاب بسیار بزرگ و گسترده در دلتای رودخانه لیائو قرار دارد، اما تنها بخش تالاب نیست که چنین رنگ زیبایی دارد. این ساحل به جای ماسه، پوشیده از خاک به شدت قلیایی است که برای رشد بیشتر گیاهان بسیار مناسب نیست. اما بستر مناسبی برای رشد نوعی جلبک به نام «Suaeda salsa» است که کل مساحت ۵۷۰۰ کیلومتر مربعی آن را کاملا اشغال کرده و یک ساحل سرخ رنگ ایجاد کرده اند.
این جلبک دریایی در تابستان به رنگ سبز تیره در میآید، زیباست، اما زیاد خیره کننده نیست. اما در پاییز، به رنگ قرمز آتشین در میآید و ساحل را به یک منظره تماشایی تبدیل میکند. بیشتر مساحت ساحل برای حفظ اکوسیستم حساس آن، به روی گردشگران بسته است، اما بخش کوچکی از آن باز است.
آبگیرهای پاموققلعه
بی شک یکی از منحصربهفردترین مناظر جهان، آبگیرهای تراورتن صخرهای در پاموققلعه در ترکیه است. تراورتن نوعی سنگ آهک است که در بسیاری از چشمههای آبگرم جهان یافت میشود. وقتی چشمه به سطح میرسد، تراورتن به یک ساختار پلهای سخت و محکم تبدیل میشود که آب چشمه را نگه میدارد و منظره افسانهای خلق میکند. لایههای آبگیرهای زلال روی یکدیگر قرار دارند. آنها هر کجا که تشکیل شوند، معمولا زیبا هستند.
پاموق قلعه محل باستانی شهر یونانی هیراپولیس بوده و به معنای «قلعه پنبه ای» است و از دور، کاملا شبیه یک قلعه پنبهای است. آبگیرها ابتدا از کلسیم کربنات نرم تشکیل میشوند و بعدا به شکل تراورتن سخت میشوند. به دلیل کلیسم زیاد، نتیجه نهایی تپهای به سفیدی برف است.
ژانگی دانکسیا (Zhangye Danxia)
پارک زمین شناسی ژانگی دانکسیا در جنوب غربی چین واقع شده و چند ویژگی غیرعادی دارد. شاید شگفت انگیزترین ویژگی آن کوههای رنگارنگ باشد. این رنگ آمیزی سورئال ناشی از ماسه سنگهای قرمز و ذخایر معدنی طبیعی است که طی ۲۴میلیون سال شکل گرفته اند. هر نوار را ماده معدنی متفاوتی تشکیل میدهد و به مرور زمان، آنها لایه لایه روی هم شکل گرفته و یک طرح رنگین کمانی تشکیل داده اند. فرسایش ناشی از باد و باران هم سطح کوهها را صیقل داده است.
چین تنها جای جهان است که چنین پدیده معدنی دارد و تعدادی از این اراضی جزء میراث جهانی یونسکو شده اند. شهر ژانگی روی این منطقه ملی سرمایه گذاری کرده و دهها شرکت گردشگری وجود دارد که گردشگران را به این کوههای رنگین کمانی میبرند.
دریاچه رتبا (Retba)
این دریاچه چند نام دارد که مردم محلی و گردشگران روی آن گذاشته اند، اما همه آنها معنای یکسانی دارند: «دریاچه صورتی». شاید این نام زیاد خلاقانه نباشد، اما دقیقترین نام برای آن است. دریاچه رتبا در سنگال واقع شده و فقط با یک نوار نازک از تپههای شنی از اقیانوس اطلس جدا میشود. به خاطر همین جداسازی جغرافیایی، گونهای از جلبکها به نام «Dunaliella salina» در آبهای گرم این دریاچه رشد کرده اند.
جلبکهای دونالیلا فقط در چند جای دنیا یافت میشوند و عاشق نمک هستند، این خوب است، چون دریاچه صورتی به اندازه دریای مرده شور است. دونالیلا برای زنده ماندن در چنین جای شوری یک رنگدانه قرمز تولید میکند که به آن اجازه میدهد نور بیشتری از خورشید جذب کرده و بتا کاروتن تولید کند که به عنوان ضدنمک عمل میکند. هرچه دریاچه شورتر میشود، رنگ قرمز سیرتر میشود. در برخی فصول خشک، این دریاچه رنگی میگیرد که فقط میتوان آن را «خونی» توصیف کرد.
پارک ملی لینسویز ماراینسیز
(Lencois Maranhenses)
یک آبادی در وسط بیابان، منظره خیره کنندهای ایجاد میکند، اما تعداد آنها کم و در مناطق خشک جهان هستند. اما پارک ملی لینسویز ماراینسیز استثنا است. این پارک پوشیده از ماسه در شمال شرقی برزیل قرار دارد و در واقع بیابان نیست، با اینکه به نظر میرسد باشد. این پارک درست خارج از جنگل آمازون قرار دارد و به اندازه جنگلهای گرمسیری بارندگی دارد. ولی آب باران بین تپهها جمع میشود و هزاران هزار تالاب جداگانه را تشکیل میدهد که تا آنجا که چشم کار میکند کشیده شده اند.
هر تالاب به عنوان یک اکوسیستم کاملا منحصربه فرد عمل میکند. با اینکه این تالابها هیچ ورودی یا خروجی ندارند، بسیاری از آنها پر از ماهیهایی هستند که توسط مرغهای دریایی به شکل تخم به این برکهها آورده شده اند. اما چون این زمینهای ماسهای عمدتا فاقد موادمغذی هستند، گیاهان بسیار کمی در آن رشد میکنند و این منطقه را به ترکیبی از دو جهان تبدیل میکنند، مثل آب و روغنی که در یک ظرف قرار دارند.
منبع: listverse